کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طریق العنصل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
طریق گشته
لغتنامه دهخدا
طریق گشته . [ طَ گ َ ت َ /ت ِ ] (ن مف مرکب ) یعنی شرمنده شده . مؤلف گوید که طریق در اصل بمعنی کوفته و مضروب است ، خاطر آدم خجل و شرمنده نیز کوفته میباشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
قاطع طریق
لغتنامه دهخدا
قاطع طریق . [ طِ ع ِ طَ ] (ص مرکب ) راه بر. ره بر. ره زن . راه زن . (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). ج ، قطاع طریق . (مهذب الاسماء). قاطعان طریق : امیر قافله را هم تغافلی شرط است که بی نصیب نمانند قاطعان طریق . سعدی .که در کمینگه عمرند قاطعان طریق .حاف...
-
ام طریق
لغتنامه دهخدا
ام طریق . [ اُم ْ م ِ طَ ] (ع اِمرکب ) وسط راه و قسمت بزرگ و واضح آن . (از المرصع).شارع عام . شاهراه . راه بزرگ . (از یادداشت مؤلف ).
-
ام طریق
لغتنامه دهخدا
ام طریق . [ اُم ْ م ِ طُرْ رَ ] (ع اِ مرکب ) کفتار. (از المرصع) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ترجمه ٔ فارسی قاموس ).
-
اهل طریق
لغتنامه دهخدا
اهل طریق . [ اَ ل ِ طَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مطیع و منقاد حکم رسول (ص ). (از آنندراج ). || اهل طریقت . مقابل اهل شریعت . صوفیان صومعه : صاحب دلی به مدرسه آمد ز خانقاه بشکست عهد و صحبت اهل طریق را.(گلستان ).
-
خارج طریق
لغتنامه دهخدا
خارج طریق . [ رِ ج ِ طَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به بیرون جاده شود.
-
عن طريق
دیکشنری عربی به فارسی
از راه , از طريق , ميان راه , توسط , بوسيله
-
طريق جانبي
دیکشنری عربی به فارسی
گذرگاه , جنبي , کنار گذاشتن
-
طريق سريع
دیکشنری عربی به فارسی
شاهراه , بزرگراه , راه , بين ايالتي , بين ايالتها و کشورهاي مختلف
-
از طریق
دیکشنری فارسی به عربی
خلال , عن طريق
-
از این طریق
فرهنگ واژههای سره
از این روش، از این راه
-
ارائه طریق کردن
فرهنگ واژههای سره
پیشنهاد کردن
-
از چه طریق
دیکشنری فارسی به عربی
کيف
-
طَریق و آئین
فرهنگ گنجواژه
روش.
-
راه و طریق
فرهنگ گنجواژه
مسیر.