کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طریغان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طریغان
لغتنامه دهخدا
طریغان . [ طَ ] (معرب ، اِ) نوعی از کاسنی باشد و آن مانند گُل خسک زرد و خاردار می باشد و به عربی قرطم بری خوانند و بجای غین فا نیز آمده است . (برهان ) (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
طریقان
لغتنامه دهخدا
طریقان . [ طَ ] (معرب ، اِ) گیاهی است . مستوفی گوید:گلش مانند معصفر است ، پخته بر افعی گزیده نهند، درد ساکن کند و زهر برآورد. نزهةالقلوب خطی در تحت عنوان «الادویة» گوید قرطم بری است . رجوع به طریفان شود.
-
جستوجو در متن
-
انگریز
لغتنامه دهخدا
انگریز. [ اَ ] (اِ) رستنیی باشد و گل آن مانند گل خسک زرد می شود و اطراف آن خار دارد و آن را بعربی قرطم بری خوانند و به یونانی طریغان گویند. (از برهان قاطع) (هفت قلزم ) (از انجمن آرا) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || نوعی از مردم فرنگ هم هست . (برهان ...