کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طریخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
طریخ
/terrix/
معنی
نوعی ماهی کوچک که آن را نمکسود کنند و نگهدارند؛ ماهی ساردین.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
طریخ
لغتنامه دهخدا
طریخ . [ طِرْ ری ] (اِخ ) (بحیره ٔ...) یا دریاچه ٔ طریخ . دریاچه ٔ وان است که آن را دریاچه ٔ «ارجیش » نیز نامند. رجوع به «اِثریر» شود.
-
طریخ
لغتنامه دهخدا
طریخ . [ طِرْ ری ] (ع اِ) ماهیی است خرد که آن را نمک زده گذارند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نوعی از ماهی کوچک باشد که از طرف آذربایجان آورند. (برهان ). نوعی از ماهی کوچک است و گفته اند که از طرف آذربایجان می آورند و از طرف تبریز و این مؤلف گوید: آن ...
-
طریخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] terrix نوعی ماهی کوچک که آن را نمکسود کنند و نگهدارند؛ ماهی ساردین.
-
واژههای مشابه
-
دریاچه ٔ طریخ
لغتنامه دهخدا
دریاچه ٔ طریخ . [ دَرْ چ َ / چ ِ ی ِ طِ ] (اِخ ) بحیره ٔ طریخ . دریاچه ٔ وان . بحیره ٔ ارجیش در آسیای صغیر. رجوع به وان و بحیره ٔ ارجیش در ردیفهای خود شود.
-
واژههای همآوا
-
تریخ
واژهنامه آزاد
شاشیدن
-
جستوجو در متن
-
وان
لغتنامه دهخدا
وان . (اِخ ) دریاچه ای است به آسیای صغیر. بحیره ٔ ارجیش . بحیره ٔ طِریخ (به مناسبت ماهی طِریخ که در آنجا بسیار است ) .
-
اثریر
لغتنامه دهخدا
اثریر. [ ] (اِخ ) (بحیره ٔ...) در حدود آذربایجان است و بمیان این بحیره در قدیم الایام دیری عظیم بوده است و چنین گویند که از این بحیره ماهی طرّیخ به آفاق برند و آن بغایت لذیذ می باشد و استخوان ندارد. (حبیب السیر ج 2 ص 410). و ظاهراً این صورت مصحف ارجی...
-
دریاچه ٔ وان
لغتنامه دهخدا
دریاچه ٔ وان . [ دَرْ چ َ / چ ِ ی ِ ] (اِخ ) بحیره ٔ ارجیش . بحیره ٔ طریخ . دریاچه ٔ خلاط. دریاچه ای است به آسیای صغیر. رجوع به وان و بحیره ٔ ارجیش در ردیفهای خود و تاریخ ایران باستان ج 12 ص 148 شود.
-
ارجیس
لغتنامه دهخدا
ارجیس . [ اَ ] (اِخ ) (بحر یا بحیره ٔ...) اَرجیش . دریاچه ای در منتهای جنوب شرقی دریاچه ٔ وان . دریاچه ٔ خلاط. بحیره ٔ طرّیخ . ابن البیطار گوید این دریاچه به آذربایجان است و ماهی طرّیخ را از آنجا ببغداد آرند:تا بخط شط ارجیش درنگ است مرابحر ارجیش ز طب...