کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طروج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طروج
لغتنامه دهخدا
طروج . [ ] (اِخ ) حمداﷲ مستوفی در نزهةالقلوب ذیل ذکر انهار آذربایجان آورده : آب تغتو، از کوههای کردستان به حدود گریوه ٔ سیناء برمیخیزد و به آب جغتو، جمع شده به دریای شور طروج میریزد، طولش پانزده فرسنگ باشد. آب جغتو، از کوههای کردستان به حدود ده سیاه ...
-
واژههای همآوا
-
تروج
لغتنامه دهخدا
تروج . [ ت َ رَوْ وُ ] (ع مص ) روایی یافتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || گرد چیزی گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گرد حوض گردیدن . (از اقرب الموارد) (از المنجد).
-
جستوجو در متن
-
باویل رود
لغتنامه دهخدا
باویل رود. (اِخ ) نام رودی به آذربایجان . و باویل رود از کوه سهند برمیخیزد و بر مواضع مذکوره گذشته در بهار هرزه آبش به سراورود و به دریای شور طروج میریزد. طولش شش فرسنگ باشد. (از نزهةالقلوب ج 3 ص 223).
-
سراورود
لغتنامه دهخدا
سراورود. [ س َ ] (اِخ ) نام رودی است که ازکوه سبلان برمیخیزد و بر سر او میگذرد و در حدود دیه کولوانه چون شورستان است شور میشود و با آب اوجان جمع شده به تبریز میرسد و به دریای شور طروج می ریزد وطولش چهل فرسنگ باشد. (نزهةالقلوب چ لیدن ص 223).
-
صافی رود
لغتنامه دهخدا
صافی رود. (اِخ ) رودخانه ای است که از سهند برخیزد و در بحیره ٔ چیچست ریزد. (نزهةالقلوب مستوفی ج 3 ص 87). از کوه سهند برخیزد و از مراغه گذشته به آب تغتو جمع شود و به دریای شور طروج می ریزد. طولش بیست فرسنگ است . (نزهةالقلوب ج 3 ص 223). از سهندسرچشمه گ...
-
شاها
لغتنامه دهخدا
شاها. (اِخ ) (قلعه ٔ...) نام قلعه ای است که هولاکوخان اموال و خزاین خود را در آنجا نهاده بود. (تاریخ غازان ص 182). حمداﷲ مستوفی و نیز حافظ ابرو گوید: چون آب دریاچه [ ارمیه ] (طروج یا طسوج ) پایین میرود جزیره ٔ آن دریاچه که شاها نام دارد به صورت شبه ج...
-
چیچست
لغتنامه دهخدا
چیچست . [ چی چ ِ ] (اِخ ) نام باستانی دریاچه ٔ ارومیّه . حمداﷲ مستوفی در نزهةالقلوب مینویسد. «چیچست به ولایت آذربایجان ، آن را دریای شور گویند. بلاد ارومیّه و اشنویه و دهخوارقان و طروج و سلماس بر ساحل اوست و در میانش جزیره و آنجا کوهی است که مدفن پاد...
-
س
لغتنامه دهخدا
س . (حرف ) صورت حرف پانزدهم است از حروف الفبای فارسی پس از «ژ» و پیش از «ش »، و حرف دوازدهم از الفبای عرب پس از «ز» و پیش از «ش »، و حرف پانزدهم از الفبای ابجدی پس از «ن » و پیش از «ع ». و نام آن سین است و آن را سین مهمله نامند. و بحساب جُمّل آن را ش...