کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طرنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طرنگ
لغتنامه دهخدا
طرنگ . [ طُ رِ] (اِخ ) دهی از دهستان کوشک بخش بافت شهرستان سیرجان ، در 74هزارگزی جنوب خاوری بافت و 2هزارگزی خاور راه فرعی بافت به اسفندقه . کوهستانی سردسیر با 442 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است ....
-
واژههای همآوا
-
ترنگ
فرهنگ فارسی معین
(تُ رَ) (اِ.) = تورنگ : تذرو، قرقاول .
-
ترنگ
فرهنگ فارسی معین
(تَ رَ) (اِ.) 1 - صدای زه کمان هنگام انداختن تیر، صدای برخورد گُرز و شمشیر و سپر. 2 - آواز تار و تنبور.
-
ترنگ
لغتنامه دهخدا
ترنگ . [ ت َ / ت ِ رَ / رِ ] (اِ صوت ) بانگ کمان است . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 281). صدا و آوازه ٔ کمان باشد به وقت تیرانداختن . (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی )(از ناظم الاطباء). آوازه زه کمان . (انجمن آرا) (آنندراج ). آواز کمان . (او...
-
ترنگ
لغتنامه دهخدا
ترنگ . [ ت ِ رَ ] (ص ) خوب و خوش و زیبا و نکو را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). خوب و خوش و زیبا. (فرهنگ جهانگیری ). خوش و زیبا. (فرهنگ رشیدی ). خوب و خوش و زیبا و تر وتازه را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ) : لاجرم چون چنین گران جانم ناخوش و ناترنگ و...
-
ترنگ
لغتنامه دهخدا
ترنگ . [ ت ُ رَ ] (اِ) مرغ دشتی را گویند و آنرا تورنگ نیز نویسند. (فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). مرغ و خروس صحرایی باشد که آنرا تذرو خوانند. (برهان ). تورنگ و تذرو و کبک . (ناظم الاطباء). و رجوع به تورنگ و تذرو شود....
-
ترنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) [قدیمی] tarang ۱. صدای زهِ کمان هنگام تیر انداختن: ◻︎ ترنگ تیر و چاکاچاک شمشیر / دریده مغز پیل و زهرۀ شیر (نظامی۲: ۱۸۸).۲. صدای خوردن گرز و شمشیر به سپر و مانند آن.
-
ترنگ
واژهنامه آزاد
کاملا و در حد امکان کشیده (مانند پوست بر طبل یا بندو طنابی بین دو دیوار)