کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طرف شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
طرف شدن
معنی
( ~ . شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) روبرو شدن ، مواجه شدن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
طرف شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) روبرو شدن ، مواجه شدن .
-
طرف شدن
لغتنامه دهخدا
طرف شدن . [ طَ رَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مقابل و حریف شدن . (غیاث اللغات ). مقابل شدن : ماه انداخت سپر تا طرف روی تو شدکاست از غیرت و هم چشم به ابروی تو شد. طاهر غنی (از آنندراج ).پیش مژگان درازت که هدف خواهد شدچون تو بر طرف گر اُفتی که طرف خواهد شد.طاه...
-
واژههای مشابه
-
طَّرْفِ
فرهنگ واژگان قرآن
نگاه و چشم برگرداندن - جانب (قاصرات الطرف کنايه است از اين که : نگاه کردن آنان با کرشمه و ناز است و بعضي از مفسرين گفتهاند : حوريان فقط به همسران خود نگاه ميکنند ، و آن قدر ايشان را دوست ميدارند که نظر از ايشان به ديگر سو ، نميگردانند و منظور از "يَن...
-
ازاین طرف بان طرف
دیکشنری فارسی به عربی
عبر
-
طرف بربستن
واژگان مترادف و متضاد
سود بردن، نفع یافتن، نتیجهگرفتن، بهره بردن، طرف بستن، استفاده کردن
-
بی طرف
فرهنگ واژههای سره
بی سویه
-
بی طرف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bitaraf ۱. آنکه از دیگری جانبداری نکند.۲. (سیاسی) دولتی که در کشمکشهای سیاسی و جنگها جانب دولت دیگر را نگیرد.
-
neutral
بیطرف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] دولتی که اعلام بیطرفی میکند
-
lee side, leeward
طرف بادپناه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] طرفی از شناور یا هر شیء دیگر که از باد در امان است
-
weather side
طرف بادخور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] طرفی از شناور که در معرض باد قرار دارد
-
بی طرف
فرهنگ فارسی معین
(طَ رَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) 1 - کسی که تعصب ندارد. 2 - دولتی که در سیاست های جهانی داخل دسته بندی ها نشود و جانب بعضی دولت ها را نگیرد.
-
طرف بستن
فرهنگ فارسی معین
(طَ رْ. بَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) کنایه از: سود بردن .
-
طرف گرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گِ رِ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - جانبداری کردن . 2 - گوشه گرفتن . 3 - سرحدداری کردن . 4 - سود بردن از چیزی .
-
طرف یافتن
فرهنگ فارسی معین
(طَ رْ. تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) طرف بستن .