کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طرف ثغلال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طرف ثغلال
لغتنامه دهخدا
طرف ثغلال . [ طَ ف ُ ث ِ ] (اِخ ) جایگاهی است در اندلس . رجوع به الحلل السندسیه ج 1 ص 69 شود.
-
واژههای مشابه
-
طَّرْفِ
فرهنگ واژگان قرآن
نگاه و چشم برگرداندن - جانب (قاصرات الطرف کنايه است از اين که : نگاه کردن آنان با کرشمه و ناز است و بعضي از مفسرين گفتهاند : حوريان فقط به همسران خود نگاه ميکنند ، و آن قدر ايشان را دوست ميدارند که نظر از ايشان به ديگر سو ، نميگردانند و منظور از "يَن...
-
طِرَفْ
لهجه و گویش گنابادی
teraf در گویش گنابادی یعنی مواجهه ، رو در رو شدن ، مقابل هم قرار گرفتن
-
ازاین طرف بان طرف
دیکشنری فارسی به عربی
عبر
-
طرف، طرف شدن
لهجه و گویش تهرانی
مواجهه ، طرف بودن،تماس
-
طرف بربستن
واژگان مترادف و متضاد
سود بردن، نفع یافتن، نتیجهگرفتن، بهره بردن، طرف بستن، استفاده کردن
-
طرف بستن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بهره بردن، سود بردن، برخوردار شدن، بهرهور شدن، بهرهمندشدن، طرف بربستن، طرف یافتن ۲. متنعمشدن، به نوا رسیدن
-
بی طرف
فرهنگ واژههای سره
بی سویه
-
یک طرف
لغتنامه دهخدا
یک طرف . [ ی َ / ی ِ طَ رَ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) یک سو و یک کناره و در یک کنار. (ناظم الاطباء).- یک طرف افتادن ؛ مقابل شدن . طرف شدن . (آنندراج ).- یک طرف شدن ؛ یک طرف افتادن . مقابل شدن . طرف شدن . (غیاث ).
-
بی طرف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bitaraf ۱. آنکه از دیگری جانبداری نکند.۲. (سیاسی) دولتی که در کشمکشهای سیاسی و جنگها جانب دولت دیگر را نگیرد.
-
neutral
بیطرف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] دولتی که اعلام بیطرفی میکند
-
lee side, leeward
طرف بادپناه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] طرفی از شناور یا هر شیء دیگر که از باد در امان است
-
weather side
طرف بادخور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] طرفی از شناور که در معرض باد قرار دارد
-
بی طرف
فرهنگ فارسی معین
(طَ رَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) 1 - کسی که تعصب ندارد. 2 - دولتی که در سیاست های جهانی داخل دسته بندی ها نشود و جانب بعضی دولت ها را نگیرد.