کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طرز بیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
diction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیکشنری، طرز بیان، عبارت، بیان، انتخاب لغت برای بیان مطلب
-
pronunciation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلفظ، ادای سخن، طرز تلفظ، بیان
-
تودهن،()گرم،()یخ
لهجه و گویش تهرانی
طرز بیان،صدا،خوش صحبت،بد صحبت
-
dialogue coach, dialogue director, dialect coach
مربی بیان و لهجه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فردی که طرز بیان کلمات و جملات یا لهجهها را به بازیگر آموزش میدهد
-
intonations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نکته ها، زیر و بمی صدا، لهجه، تکیه صدا، تلفظ، بیان با الحان، طرز قرائت، اهنگ
-
سبک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] sabk ۱. طرز؛ روش؛ شیوه.۲. (ادبی) روش یا شیوۀ خاص شاعر یا نویسنده برای بیان مطالب و افکار خود، مانندِ طرز جملهبندی، استعمال الفاظ و ترکیبات، چگونگی تعبیرات، و بیان مضامین: سبْک خراسانی، سبْک عراقی، سبْک هندی.
-
intonation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صدای جیر جیر، زیر و بمی صدا، لهجه، تکیه صدا، تلفظ، بیان با الحان، طرز قرائت، اهنگ
-
عبارت
فرهنگ فارسی معین
(عِ رَ) [ ع . عبارة ] 1 - (مص م .) بیان کردن ، تعبیر کردن سخن یا خواب . 2 - سخن گفتن . 3 - (اِ.) طرز بیان ، ادای سخن . 4 - ترکیب چند کلمه یا جمله که دلالت بر معنی و مطلبی بکند.
-
سیاقت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سیاقة] siyāqat ۱. طرز؛ روش.۲. (اسم مصدر) روش خواندن و بیان کردن حدیث.۳. (اسم مصدر) [قدیمی] راندن چهارپایان؛ راندن.
-
سبک
فرهنگ فارسی معین
(سَ بْ) [ ع . ] 1 - (اِ.) طرز، شیوه . 2 - روشی خاص که هنرمند ادراک و احساس خود را بیان می کند. 3 - (مص م .) فلز ذوب شده را در قالب ریختن .
-
abstract expressionism
هیجاننمایی انتزاعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] شیوۀ هنری نوینی که از دهۀ 1940 در نیویورک، متأثر از دو شیوۀ هیجاننمایی و سورئالیسم (surrealism) پا گرفت؛ در این طرز بیان تلاش میشود تا شکل و فضا از قید بازنمایی عینی و سنتی رها شود
-
نادره گفتار
لغتنامه دهخدا
نادره گفتار. [ دِ رَ / رِ گ ُ ] (ص مرکب ) آن که گفتارهای پسندیده بیان می کند. (ناظم الاطباء) : آن که در طرز غزل نکته به حافظ آموخت یار شیرین سخن نادره گفتار من است .حافظ.
-
عبارت
لغتنامه دهخدا
عبارت . [ ع ِ رَ ] (ع اِمص ، اِ) عبارة. || تفسیر و تأویل . || شرح . || ترجمه . (ناظم الاطباء). || بیان و تعبیر کردن . (غیاث اللغات ). || تکلم . (اقرب الموارد). || طرز بیان . طریقه ٔ ادای سخن . (ناظم الاطباء) : آنجا که عبادت باید عبارت سود ندارد. (کش...
-
سبک
لغتنامه دهخدا
سبک . [ س َ ] (ع اِ) ادبای قرن اخیر سبک را مجازاً بمعنی «طرز خاصی از نظم یا نثر» استعمال کرده اند و تقریباً آن را در برابر «استیل » اروپائیان نهاده اند. سبک در اصطلاح ادبیات عبارتست از روش خاص ادراک و بیان افکار بوسیله ٔ ترکیب کلمات و انتخاب الفاظ و ...
-
ناحوم
لغتنامه دهخدا
ناحوم . (اِخ ) ناحوم (به معنی تسلی ) او هفتمین انبیاء اصغر است . طور و طرز ناحوم نامعلوم است مگر اینکه او در القوش متوطن بوده و محتمل است که القوش قریه ای باشد که در محال جلیل واقع بوده . نبوتش حاکی یک مطلب و در سه باب مندرج است از آنجمله در خصوص انه...