کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طرح ریزی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
optimal design
طرح بهین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] نوعی طرح آزمایش که در آن مقادیر برگزیده برای متغیرهای تبیینی، به ویژگیهای مطلوب منجر میشوند
-
flight plan
طرح پرواز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] کاربرگۀ حاوی کلیۀ اطلاعات مربوط به پروازی که قرار است انجام شود
-
طرح چیدمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← طرح چیدمان میزها
-
طرح خَمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← طرح خَمان شناور
-
strategic plan
طرح راهبردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] طرحی جامع برای هدایت و اجرای کلی جنگ
-
voyage plan
طرح سفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] طرحی برای یک سفر مشخص که در آن مواردی نظیر سوختگیری، بار، خدمه، بنادر مقصد، برنامۀ سفر و امور مالی پیشبینی میشود
-
health plan
طرح سلامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت سلامت] مجموعهای از تصمیمات مربوط به اقدامات کوتاهمدت یا بلندمدت برای ایجاد تغییراتی در آینده و درنتیجه دست یافتن به نتایج مطلوب در حوزۀ سلامت
-
factorial design
طرح عاملی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] طرحی که در آن در هر بار تکرار آزمایش، تمام ترکیبهای ممکن سطحهای عامل بررسی میشوند
-
operation plan
طرح عملیاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] طرحی که فرمانده یگان برای ابلاغ تدابیر عملیاتی خود به یگانهای زیردست و مجاور به کار میگیرد تا فرماندهان زیردست بتوانند برمبنای آن، طرحها یا دستورهای عملیاتی و پشتیبانی خود را آماده کنند
-
dominant design
طرح غالب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت فنّاوری] طرحی از یک محصول که بازار آن را پذیرفته است و عمدۀ رقبا مجبورند آن را نمونۀ معیار آن محصول در نظر بگیرند
-
sketch 2, croquis (fr.)
طرح فوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] طرح اولیهای که با سرعت اجرا میشود
-
étude (fr.), study
طرح مقدماتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] طرحها و تمرینهای اولیۀ یک اثر هنری
-
طرح منو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← طرح صورتغذا
-
standard terminal arrival route, STAR
طرح ورود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] خط سیر پروازی مشخصی که خلبان برای تقرب آن را دنبال میکند
-
طرح افکندن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . اَ کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) بنیان نهادن .