کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طراوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
طراوت
/tarāvat/
معنی
۱. تروتازه شدن.
۲. تازگی؛ شادابی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تازگی، تری، جدت، خرمی، شادابی، غضاضت، نداوت، نزهت ≠ پژمردگی
برابر فارسی
شاداب
دیکشنری
freshness, verdure, vivacity, youthful
-
جستوجوی دقیق
-
طراوت
فرهنگ نامها
(تلفظ: tarāvat) (عربی) تر و تازگی ، (در قدیم) (به مجاز) سامان و رونق .
-
طراوت
واژگان مترادف و متضاد
تازگی، تری، جدت، خرمی، شادابی، غضاضت، نداوت، نزهت ≠ پژمردگی
-
طراوت
فرهنگ واژههای سره
شاداب
-
طراوت
فرهنگ فارسی معین
(طَ وَ) [ ع . طراوة ] 1 - (مص ل .) تر و تازه شدن . 2 - (اِمص .) تازگی .
-
طراوت
لغتنامه دهخدا
طراوت . [ طَ وَ ] (ع مص ) طراء، طراءَة،طراوة؛ تر و تازه شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِمص ) تازگی . (مهذب الاسماء) : همه خشکی بود طراوت توکه چو رویم مباد رویت تر. مسعودسعد.طراوت خلافت به جمال انصاف و کمال معدلت باز بسته است . (کلیله و دمنه )....
-
طراوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: طراوة] tarāvat ۱. تروتازه شدن.۲. تازگی؛ شادابی.
-
طراوت
واژهنامه آزاد
شادابی
-
واژههای مشابه
-
بی طراوت
لغتنامه دهخدا
بی طراوت . [ طَ وَ ] (ص مرکب ) (از: بی + طراوات ) پژمرده و خشک . (آنندراج ). رجوع به طراوت شود.
-
با طراوت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
انعش
-
طراوت و شادی
دیکشنری فارسی به عربی
انفعال
-
جستوجو در متن
-
refreshingly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طراوت
-
refreshingness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طراوت
-
تر وتازه
لهجه و گویش تهرانی
با طراوت