کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طحين پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
طحين
معنی
ارد , گرد , پودر , ارد کردن , پودر شدن , عمل اسياب کردن , گندم اسيابي , جو اسيابي , ارد کردن جو خيسانده , سود , قسمت
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
طحين
دیکشنری عربی به فارسی
ارد , گرد , پودر , ارد کردن , پودر شدن , عمل اسياب کردن , گندم اسيابي , جو اسيابي , ارد کردن جو خيسانده , سود , قسمت
-
واژههای مشابه
-
طحین
فرهنگ فارسی معین
(طَ) [ ع . ] (اِ.) آرد، گندم رقیق .
-
طحین
لغتنامه دهخدا
طحین . [ طَ ] (ع اِ)آرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). دقیق . گندم ِ آس شده .
-
طحین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] tahin آرد.
-
جستوجو در متن
-
ارد
دیکشنری فارسی به عربی
طحين
-
ارد کردن
دیکشنری فارسی به عربی
طحين
-
پودر شدن
دیکشنری فارسی به عربی
طحين
-
عمل اسیاب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
طحين
-
گندم اسیابی
دیکشنری فارسی به عربی
طحين
-
جو اسیابی
دیکشنری فارسی به عربی
طحين
-
ارد کردن جو خیسانده
دیکشنری فارسی به عربی
طحين
-
پودر
دیکشنری فارسی به عربی
طحين , مسحوق
-
گرد
دیکشنری فارسی به عربی
بطل , طحين , مسحوق