کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طحال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
spleen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طحال، سپرز، اسپرز، جسارت
-
spleens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طحال، سپرز، اسپرز، جسارت
-
تلی
لغتنامه دهخدا
تلی . [ ت ِل ْ لی ] (اِ) به هندی اسم انزروت است . || طحال . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). سپرز. طحال . (الفاظ الادویه ).
-
طحل
لغتنامه دهخدا
طحل . [ طُ ح ُ ] (ع اِ) ج ِ طِحال . رج-وع ب-ه طحال شود.
-
اسپرز
فرهنگ فارسی معین
(اِ پُ) (اِ.) سپرز، طحال .
-
دسچپ
لهجه و گویش بختیاری
das-čap 1. دستِ چپ؛ 2. طحال.
-
لنفوسیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: lymphocyte] ‹لمفوسیت› (زیستشناسی) lanfosit نوعی گلبول سفید که در غدههای لنفاوی، طحال، و لوزهها ساخته میشود.
-
splenomegaly
بزرگطحالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] بیماری ناشی از بزرگ شدن طحال بهحدیکه از روی شکم با معاینه قابل لمس باشد
-
اُسبُل،اِسبُل
لهجه و گویش تهرانی
سپرز،طحال.()کسی را وارونه کردن = برخورد سخت با کسی /تخم ماهی
-
portal vein
سیاهرگ باب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] سیاهرگی که خون را از اندامهای گوارشی و طحال و لوزالمعده و کیسۀ صفرا به کبد هدایت کند
-
طحالی
لغتنامه دهخدا
طحالی . [ طِ ] (ص نسبی ) منسوب به طحال . || طحالی شکل . مانند سپرز.
-
اسبل
لغتنامه دهخدا
اسبل . [ اُ ب ُ ] (اِ) (در تداول عامه ) سِپرز. اسپرز. طحال .
-
اطحلة
لغتنامه دهخدا
اطحلة. [ اَ ح ِ ل َ ] (ع اِ) ج ِ طحال . (یادداشت مؤلف ).
-
milts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیرینی، طحال، سپرز، اسپرز، تخم ماهی نر، بارور کردن
-
milt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میل، طحال، سپرز، اسپرز، تخم ماهی نر، بارور کردن