کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طبیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طبیة
لغتنامه دهخدا
طبیة. [ طَ بی ی َ ] (ع ص )کار عظیم و سخت . طَبواء. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
تبیت
لغتنامه دهخدا
تبیت . [ ت َ ب َی ْ ی ُ ] (ع مص ) بازداشتن کسی را از حاجت او. (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
احمدپاشا
لغتنامه دهخدا
احمدپاشا. [ اَ م َ ] (اِخ ) (طبیب ...) یکی از اطبای عثمانی و از برآوردگان مکتب فنون طبیه ٔ شاهانه است . و روزگاری دراز در همان مکتب مدرسی داشت و سپس با رتبه ٔ فریقی نظارت درس بدو محول شد. او در تدریس علوم طبیّه بزبان ترکی جهد بسیار کرد و مدتی مدید رئ...
-
باد جنوب
لغتنامه دهخدا
باد جنوب . [ دِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) باد نکبا. بادیست مخالف مزاج آدمی چنانکه در کتب طبیه مذمت آن بسیار مسطور است . (غیاث ) (آنندراج ): دِج ، اَزیَب ،حَزرَج ؛ باد جنوب . اُوار، نُعامی ؛ باد جنوب یا باد مابین جنوب و صبا. (منتهی الارب ). رجوع ...
-
ابوالفرج
لغتنامه دهخدا
ابوالفرج . [ اَ بُل ْ ف َ رَ ] (اِخ ) ابن ابی سعید یمامی . ابن ابی اصیبعه گوید: او در صناعت طبیه فاضل و در علوم حکمیه متمیز بود و در نزد پدر خویش صناعات طبیه و حکمیه را فرا گرفت و در شرح حال او آمده است که آنگاه که شیخ الرئیس ابوعلی بن سینا با علاءال...
-
بازدید کردن
لغتنامه دهخدا
بازدید کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بدیدن کسی رفتن که بدیدن شما آمده بود. زیارتی را با زیارتی مقابله کردن . || آفریدن . به نمود آوردن : و بهمین معنی در کتب طبیه در خواص بعضی ادویه آورده اند که فلان چیز اشتها را بازدید کند. (آنندراج ). || عیادت . || م...
-
حامی پاشا
لغتنامه دهخدا
حامی پاشا. (اِخ ) مصطفی . یکی از اطبای معروف عثمانی . وی در مکتب فنون طبیه ٔ شاهانه تحصیلات کامل کرد و به ترتیب مقرر و سیر مراتب معینه برتبه ٔ «میرلوائی » نایل گردید، شخصی فعال و ساعی بود و سلسله ای از رسالات مفیده درباب حفظ صحت و دیگر معلومات نافعه ...
-
اسعدالدین
لغتنامه دهخدا
اسعدالدین . [ اَع َ دُدْ دی ] (اِخ ) یعقوب بن اسحاق یهودی مشهور به اسعد محلی منسوب بمدینه ٔ محلة از اعمال دیار مصر. او در فضایل متمیز بود و بحکمت اشتغال و بر دقایق آن اطلاع داشت و در صناعت طب شهرت یافت و در مداوا و علاج خبیر بود و بقاهره اقامت گزید و...
-
اسماعیل پاشا
لغتنامه دهخدا
اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) حکیم . یکی از وزرای دوره ٔ سلطان عبدالمجیدخان عثمانی . وی اصلاً منسوب به خاندانی رومی است که در ازمیر میزیستند. وی در فترت روم به اسارت افتاد و در سال 1231 هَ . ق . جراحی مسمی به حاجی اسحاق افندی او را بخرید و در نتیجه وی ...
-
تاج بلغاری
لغتنامه دهخدا
تاج بلغاری . [ ج ِ ب ُ ] (اِخ ) مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: وی یکی از اطبای معروف بودو درباره ٔ ادویه ٔ مفرده کتابی تألیف کرده است . مؤلف عیون الانباء فی طبقات الاطباء، درج 2 ص 219 ذیل ترجمه ٔ رشیدالدین بن صوری آرد:... و لرشیدالدین بن صوری من الک...
-
ابوالنجم
لغتنامه دهخدا
ابوالنجم . [ اَ بُن ْ ن َ ] (اِخ ) ابن ابی غالب بن فهدبن منصوربن وهب بن مالک نصرانی . طبیبی فاضل و جامع علم و عمل بود در طبقه ٔ اطبای شامیین بحسن علاج و جودت معرفت در صناعات طبیّه معروف و مشهور است چنانکه در ترجمه ٔ آن طبیب یگانه متقدمین اهل سیر بدین...
-
ابن ماسویه
لغتنامه دهخدا
ابن ماسویه . [ اِ ن ُ ی َ ] (اِخ ) ابوزکریا یحیی (یوحنا)بن ماسویه . فاضلی طبیب و مصنفی دانشمند بود. خدمت مأمون و معتصم و واثق کرد. پدراو ماسویه در جندی شاپور عطار بود و خود یوحنا تلمیذجبرئیل بن بختیشوع طبیب هارون بود، و حنین بن اسحاق شاگرد ابن ماسوی...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن مفرج بن ابی الخلیل النباتی ، مکنی به ابوالعباس و معروف به ابن الرومیة اموی اندلسی اشبیلی . ابن ابی اصیبعه در عیون الانباء آرد: وی از اهل اشبیلیه و از اعیان علماء و اکابر فضلای آن شهر بود و در علم نبات و معرفت اشخاص ...