کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طبل و شیپور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
طبل بزرگ
واژهنامه آزاد
دهل
-
cylindrical drums
طبلهای استوانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دستهای از طبلها با بدنهای استوانهای
-
double-skin drums, double-head drums
طبلهای دوطرفه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دستهای از طبلها که دو سمت بدنۀ آنها پوست دارد
-
goblet-shaped drums
طبلهای ساغری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دستهای از طبلها که بدنۀ آنها شبیه ساغر یا جام است
-
friction drums
طبلهای سایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] از انواع طبلها که در آنها با سایش مستقیم یا غیرمستقیم پوستِ ساز صدا تولید میشود
-
kettle drums
طبلهای کاسهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دستهای از طبلها با بدنۀ کاسهای
-
single-skin drums, single-head drums
طبلهای یکطرفه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دستهای از طبلها که یک سمت بدنۀ آنها پوست دارد
-
صدای کوس یا طبل
دیکشنری فارسی به عربی
قرع الطبول
-
جستوجو در متن
-
بالابان
لغتنامه دهخدا
بالابان . (اِ) قسمی از سرنا و کرنا. قسمی سرنای بزرگ . قسمی ساز روستایی . نام یکی از ذوات النفخ . قسمی شیپور بزرگ . (یادداشت مؤلف ). || طبل . دهل . (ناظم الاطباء). قسمی طبل که صدای بزرگ دارد. (فرهنگ نظام ).
-
مزغان
لغتنامه دهخدا
مزغان . [ م ِ ] (اِ) مزقان . (ترکی شده ٔ موزیکان ) [ موزیک + ان ] دسته ای از سازهای مختلف بادی (چون شیپور وغیره ) که با طبل و سنج در موزیک نظامی با هم نوازند. موزیک . یک دسته از سازهای مختلف موسیقی که با هم نوازند ومخصوص فوج نظامیان است . این لفظ محر...
-
شندف
لغتنامه دهخدا
شندف . [ ش َ دَ ] (اِ) طبل و دمامه و دهل و نقاره ٔ بزرگ . (برهان ). دهل . (فرهنگ اسدی ). طبل و دهل . (جهانگیری ) (انجمن آرا) (آنندراج ) : بوق خایه چون به غلغل درفتدگوئیش در زیر ران شندف زند. کسائی .تا بدر خانه ٔ تو بر گه نوبت سیمین شندف زنند و زرین م...
-
موزیک
لغتنامه دهخدا
موزیک . (فرانسوی ، اِ) صنعتی که در آن آوازها را طوری ترکیب می کنند که خوش آیند گوش و سامعه باشد. (ناظم الاطباء). موزیک در اصل به سریانی ، موسیقی است . (آنندراج ). موسیقی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به موسیقی شود : عبرانیان ایام سلف عشق بسیاری نسبت به مو...
-
دمامه
لغتنامه دهخدا
دمامه . [ دَ م َ / م ِ ] (اِ) نقاره . (غیاث ). کوس و نقاره . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (انجمن آرا) (از لغت محلی شوشتر). طبلک . (زمخشری ). نقاره را گویند. (فرهنگ جهانگیری ). نقاره و طبل ، و با لفظ نواختن مستعمل . (از آنندراج ). دبدبه . (دهار) (زمخشری...
-
فروکوفتن
لغتنامه دهخدا
فروکوفتن . [ ف ُ ت َ] (مص مرکب ) نواختن طبل و کوس و جز آن : فروکوفت بر پیل رویینه خم دمیدند شیپور با گاودم . فردوسی .کوسها فروکوفتند. (تاریخ بیهقی ).حسن تو هرجا که کوس عشق فروکوفت بانگ برآمد که غارت دل و دین است . سعدی . || زدن . کتک زدن : چندانکه ری...
-
غلامحسین خان درویش
لغتنامه دهخدا
غلامحسین خان درویش . [ غ ُ ح ُ س َ ن ِ دَرْ ] (اِخ ) در سال 1251 هَ . ش .متولد شد. پدرش موسوم به حاجی بشیر از مردم طالقان بود که به موسیقی هم کمی آشنایی داشت و اندکی سه تار مینواخت . فرزندش را به موزیک دارالفنون سپرد. غلامحسین در آنجا به فراگرفتن خط،...