کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طبق پوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بر طبق ان
دیکشنری فارسی به عربی
وفقا لذلک
-
صاحب حق طبق کتاب
دیکشنری فارسی به عربی
مالک
-
طبق آخرین نظرسنجیها
دیکشنری فارسی به عربی
يدلّ آخر الإستفتاءات علي أنّ
-
طبق و خنچه
فرهنگ گنجواژه
وسائل عقد و عروسی.
-
طبق و سینی
فرهنگ گنجواژه
وسائل حمل ظرف و میوه.
-
جستوجو در متن
-
پوش
لغتنامه دهخدا
پوش . (اِ) جامه . لباس : تا چند کنی پوش ز پوشی کسان از جامه ٔ عاریت نشاید برخورد. نظام قاری (دیوان البسه ص 123).در دو بیت ذیل از فردوسی و اسدی پوش نیز بمعنی جامه و پوشش و لباس آمده است : ز پیشی و بیشی ندارند هوش خورش نان کشکین و پشمینه پوش . فردوسی ....
-
ژنده پوش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) کهنه پوش .
-
پوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) puš = بوش۲buš
-
سغری پوش
لغتنامه دهخدا
سغری پوش . [ س َ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) که سغری پوشد. زین پوش . (آنندراج ).
-
پوش دربندی
لغتنامه دهخدا
پوش دربندی . [ ش ِ دَ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به پوش شود.
-
armouring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زره پوش، زره پوش کردن، زرهی کردن
-
armor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زره پوش، زره، جوشن، زره پوش کردن، زرهی کردن
-
armors
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زره پوش، زره، جوشن، زره پوش کردن، زرهی کردن
-
armoring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زره پوش، زره پوش کردن، زرهی کردن
-
ironclad
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ironclad، زره پوش، سخت، اهن پوش، سفت