کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طبقهبندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
formal classification
طبقهبندی شکلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] دستهبندی براساس ظاهر یا شکل یافتهها
-
functional classification
طبقهبندی کارکردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] دستهبندی براساس شاخصۀ کارکردی
-
primary classification
طبقهبندی مقدماتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ← رستهبندی
-
طبقه بندی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اخلط , صنف , علامة
-
غیرقابل طبقه بندی
دیکشنری فارسی به عربی
شخص عادي
-
بندی
واژگان مترادف و متضاد
۱. اسیر، بازداشت، دربند، زندانی، محبوس ≠ آزاد ۲. دربند
-
بندی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] bandi گرفتار؛ اسیر؛ زندانی.
-
بندی
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (ص نسب .) 1 - اسیر، گرفتار. 2 - زندانی . ج . بندیان .
-
بندی
لغتنامه دهخدا
بندی . [ ب َ ] (ص نسبی ) اسیر. گرفتار. (آنندراج ) (غیاث ) (فرهنگ فارسی معین ). اسیر و گرفتار. ج ، بندیان . (ناظم الاطباء). اسیر. (ترجمان القرآن ). زندانی . ج ، بندیان . (فرهنگ فارسی معین ). محبوس . مسجون . مغلول : بندیان داشت بی زوار و پناه برد با خو...
-
بندی
لهجه و گویش تهرانی
انگل ،طفیلی
-
automatic vehicle classification
سامانۀ طبقهبندی خودکار خودرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سامانهای برای تشخیص خودکار نوع وسیلۀ نقلیه، اعم از سواری و باری و جز آن، با استفاده از شمارش محورها و فاصلۀ بین آنها
-
monothetic classification
طبقهبندی تکشناسهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] دستهبندی براساس یک مشخصۀ منفرد و مهم
-
طبقه بندی یا جور کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مشبک
-
هفت طبقه
لغتنامه دهخدا
هفت طبقه . [ هََ طَ ب َ ق َ / ق ِ ] (اِ مرکب ) مثل هفت پرده ، و آن ملتحمه ، قرنیه ، عنبیه ، عنکبوتیه ، شبکیه ، مشیمیه و صلبیه است . رجوع به هفت حجله ٔ نور شود. || (ص مرکب ) هر بنایی که دارای هفت طبقه باشد. هفت مرتبه .
-
underclass
زیرینطبقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] لایۀ فرودست طبقۀ پایین