کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طبس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طبس
لغتنامه دهخدا
طبس . [ طَ ] (ع ص ) سیاه از هر چیزی . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ) (شمس اللغات ).
-
طبس
لغتنامه دهخدا
طبس . [ طَ ب َ ] (اِخ ) از بلوکات ولایت سبزوار خراسان ، عده ٔ قری (27) مرکز طبس ، حد شمالی جوین ، شرقی نیشابور جنوبی قصبه ، غربی بواکره . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 203). قصبه ٔ مرکزی دهستان طبس بخش صفی آباد شهرستان سبزوار، واقع در 41 هزارگزی جنوب باختر...
-
طبس
لغتنامه دهخدا
طبس . [ طَ ب َ ] (اِخ ) شهرستانی است در خراسان ، اعجمی است . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ). نام قصبه ای ، در معجم البلدان آورده : اصطخری گفته است طبس شهری است کوچک و از قاین کوچکتر و از گرمسیرات محسوب است درخت خرما در آنجا میروید حصاری دارد، ولی دارا...
-
طبس
لغتنامه دهخدا
طبس . [ طِ ] (ع اِ) گرگ . (منتهی الارب ). ج ، طُبوس . (دزی ج 2 ص 21).
-
واژههای مشابه
-
چارده طبس
لغتنامه دهخدا
چارده طبس . [ دِ هَِ طَ ب َ ] (اِخ ) نام ناحیه ای در طبس خراسان . در سال هشتصد و نه هجری که میانه ٔ دو برادر یعنی میرزا پیر محمد و میرزا اسکندر گورکانی بهم خورده یگانگی به بیگانگی بدل شد میرزا پیر محمد میرزا اسکندر را گرفته بندی بر پایش نهاد و به صحا...
-
طبس تمر
لغتنامه دهخدا
طبس تمر. [ طَ ب َ س ِ ت َ ] (اِخ ) رجوع به طبس فردوس ، طبسان و المعرب ص 229 شود.
-
طبس عناب
لغتنامه دهخدا
طبس عناب . [ طَ ب َ س ِ ع ُن ْ نا ] (اِخ ) رجوع به طبس فردوس ، طبسان و المعرب ص 229 شود.
-
طبس گیلکی
لغتنامه دهخدا
طبس گیلکی . [ طَ ب َ س ِ ل َ ] (اِخ ) طبس تمر. شهری است کوچک و از اقلیم سوم است . طولش از جزائر خالدات ، صب ط، وعرض از خط استوا لط، در هفت روزه ٔ راه یزد است . هوایش گرم است بغایت ، خرما و ترنج و نارنج بسیار است ، ودر خراسان غیر از آن جای دیگر نیست ....
-
طبس مسینا
لغتنامه دهخدا
طبس مسینا. [ طَ ب َ س ِ م َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش درمیان شهرستان بیرجند است که از106 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته . مجموع نفوس آن در حدود 18208 تن است . موقعیت دهستان جلگه و کوهستانی . آب مزروعی آن از قنوات تأمین میشود. هوای آن گرمسیر ا...
-
طبس مسینان
لغتنامه دهخدا
طبس مسینان . [ طَ ب َ س ِ م َ ] (اِخ ) به خراسان اندر میان کوه و بیابان است و جائی بانعمت است . (حدود العالم ). طبس مسینان : از اقلیم سیم طولش از جزایر خالدات : صدنه ، و عرض از خط استوا لج ، شهری کوچک و گرمسیر است . و در او نخلیات فراوان بود و آبش از...
-
تون و طبس
فرهنگ گنجواژه
دو شهر بد آب و هوا، منطقه تبعیدی. به تون و طبس=به درک، نوعی دشنام.
-
واژههای همآوا
-
تبس
لغتنامه دهخدا
تبس . [ ت َ ب َ ] (اِخ ) شهری به ماد: اسکندر چون شنید که داریوش (سوم ) از همدان رفته است راه خود را بماد تغییر داده شتافت تا به داریوش برسد. در آخر «پاره تاکن » شهری است تبس نام در آنجا به اسکندر گفتند که داریوش عزیمت باختر کرده . (ایران باستان ج 2 ص...
-
تبس
لغتنامه دهخدا
تبس . [ ت َ ب َ ] (اِخ ) نام یکی از شهرهای خراسان است ... (فرهنگ نظام ). رجوع به طبس شود.