کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طبخ الذهب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طبخ الذهب
لغتنامه دهخدا
طبخ الذهب . [ طَ خُذْ ذَ هََ ] (ع اِ مرکب ) تشویه ٔ طلا. پُختن زر. (الجماهر بیرونی ص 233).
-
واژههای مشابه
-
طبخ دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. حرارت دادن، گرم کردن ۲. پختن
-
طبخ کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پختن، پخت کردن ۲. آشپزی کردن، غذا پختن
-
طبخ خانه
لغتنامه دهخدا
طبخ خانه . [ طَ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) باورچی خانه . (آنندراج ). مطبخ . آشپزخانه .
-
طبخ کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اخبز
-
جستوجو در متن
-
حجراللاجورد
لغتنامه دهخدا
حجراللاجورد. [ ح َ ج َ رُل ْ لاج ْ وَ ] (ع اِ مرکب ) حجراللازورد. سنگ لاژورد است . ابوریحان بیرونی گوید: اللازورد یسمی بالرومیة ارمیناقون کانه نسبة الی ارمینیه فان الحجرالارمنی المسهل للسوداء یشبهه . و اللازورد یحمل الی ارض العرب من ارمینیة والی خراس...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی دؤاد فرج بن جریربن ملک بن عبداﷲبن عبادبن سلام بن عبدهندبن لخم بن مالک بن قیض بن منعةبن برجان بن دوس بن الدّئل بن امیّةبن حذیفةبن زهربن ایادبن نزاربن معدبن عدنان الأیادی القاضی . او بمروّت و عصبیت معروف و وی را با معت...