کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طاووس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
طاووس
/tāvus/
معنی
پرندهای زیبا از خانوادۀ کبک که نر آن دم چتری بزرگ با پرهای رنگین دارد.
〈 طاووس آتشپر: [قدیمی، مجاز] آفتاب.
〈 طاووس مشرقخرام: = 〈 طاووس آتشپر
〈 طاووس علیین: طاووس بهشتی.
〈 طاووس فلک: [قدیمی، مجاز] = 〈 طاووس آتشپر
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
تاووس
دیکشنری
peacock
-
جستوجوی دقیق
-
طاووس
فرهنگ نامها
(تلفظ: tāvus) (معرب از آرامی) پرندهای از خانوادهی کبک که پرهای رنگارنگ و زیبا دارد ؛ (در نجوم) یکی از صورتهای فلکی در نیمکرهی جنوبی آسمان .
-
طاووس
فرهنگ واژههای سره
تاووس
-
Pavo, Pav, Peacock
طاووس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورت فلکی در نیمکرۀ جنوبی آسمان
-
طاووس
فرهنگ فارسی معین
[ معر. ] (اِ.) = طاوس : مرغی است از نوع ماکیان که پرهای زیبا دارد به ویژه نر آن که دُم چتری بسیار زیبایی دارد. پاهای این مرغ زیبا نیست که بر اساس برخی از افسانه ها ابلیس به صورت ماری بر پای آن پیچید و وارد بهشت شد.
-
طاووس
لغتنامه دهخدا
طاووس . [ وو ] (معرب ، اِ) رجوع به طاوس شود.
-
طاووس
دیکشنری عربی به فارسی
طاووس , مزين به پر طاووس , خراميدن
-
طاووس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] (زیستشناسی) tāvus پرندهای زیبا از خانوادۀ کبک که نر آن دم چتری بزرگ با پرهای رنگین دارد.〈 طاووس آتشپر: [قدیمی، مجاز] آفتاب.〈 طاووس مشرقخرام: = 〈 طاووس آتشپر〈 طاووس علیین: طاووس بهشتی.〈 طاوو...
-
طاووس
دیکشنری فارسی به عربی
طاووس
-
واژههای مشابه
-
ملک طاووس
لغتنامه دهخدا
ملک طاووس . [ م َ ل َ ] (اِخ ) نام شیطان است نزد علی اللهیان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).نام شیطان نزد یزیدیها که او را می پرستند، اما نه به عنوان معارض و خصم خدای تعالی ، بلکه اینان ملک طاووس یا شیطان را فرشته ای می دانند که هرچند به سبب طغیان و س...
-
خان طاووس
لغتنامه دهخدا
خان طاووس . (اِخ ) دهی است از دهستان دول بخش حومه ٔ شهرستان ارومیّه . واقع در 59 هزارگزی جنوب خاوری ارومیّه و 8 هزارگزی باختر شوسه ٔ ارومیّه به مهاباد. ناحیه ای است واقع در دامنه ٔ کوهستان با آب و هوای مناطق سردسیری ولی سالم . دارای 35 تن سکنه که سنی...
-
خانقاه طاووس
لغتنامه دهخدا
خانقاه طاووس . [ ن َ / ن ِ هَِ ] (اِخ ) نام خانقاهی بوده است که بجانب خانقاه سعدالدین گمشتکین خادم در حلب قرارداشته و امروز داخل کاروانسرای خیری بک شده است . (از خطط الشام محمد کردعلی جزء 6 ص 145).
-
طاووس پیکر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [معرب. فارسی] [قدیمی، مجاز] tāvuspeykar با اندام زیبا و رنگارنگ مانند طاووس.
-
طاووس خرام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [معرب. فارسی] [قدیمی، مجاز] tāvusxa(o)rām با رفتاری زیبا، مانند خرامیدن طاووس.
-
طاووس فش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [معرب. فارسی] ‹طاووسوش› [قدیمی] tāvusfaš مانند طاووس.