کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طاهر دبیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
طاهر جزری
لغتنامه دهخدا
طاهر جزری . [ هَِ رِ ج َ زَ ] (اِخ ) شدادبن ابراهیم بن حسن ، ابوالنجیب الملقب بالطاهر الجزری . ثعالبی در تتمةالیتیمة درباره ٔ او گوید: سالخورده است و دوران فرمانروائی سیف الدوله را درک کرده است و درباب وی گوید:و حاجة قیل لی نبه لها عمراًو نم فقلت علی...
-
طاهر جغتائی
لغتنامه دهخدا
طاهر جغتائی . [ هَِ رِ ج ُ غ َ ] (اِخ ) امیر ابوالمظفر ملک طاهربن ابوالفضل محمد محتاج چغانی . رجوع به طاهربن ابوالفضل و ابوالمظفر... و مجمعالفصحاج 1 ص 27 شود.
-
طاهر خزاعی
لغتنامه دهخدا
طاهر خزاعی . [ هَِ رِ خ ُ] (اِخ ) رجوع به طاهربن عبداﷲبن طاهربن حسین شود.
-
طاهر دزفولی
لغتنامه دهخدا
طاهر دزفولی . [ هَِ رِ دِ ] (اِخ ) سیدمحمد طاهربن سید اسماعیل موسوی دزفولی متوفی به سال 1314 هَ . ق . در نجف . وی از شاگردان علامه ٔ انصاری و شوهر دختر وی بوده و تمام تقریرات انصاری را که مشتمل بر یک دوره اصول و مباحث (خلل الصلاة والمواریث ) فقه و دی...
-
طاهر دکنی
لغتنامه دهخدا
طاهر دکنی . [ هَِ رِ دَ ک َ ] (اِخ ) معروف به شاه محمد طاهر فرزند سید مهدی دکنی متوفی به سال 956 هَ . ق . او راست : تفسیر شاه محمد طاهر که حاشیه ای بر تفسیر بیضاوی است . (از الذریعه ج 4 ص 280).
-
طاهر ذوالیمینین
لغتنامه دهخدا
طاهر ذوالیمینین . [ هَِ رِ ذُل ْ ی َ ن َ] (اِخ ) رجوع به طاهربن الحسین و ذوالیمینین شود.
-
طاهر رمزی
لغتنامه دهخدا
طاهر رمزی . [ هَِ رِ رَ ] (اِخ ) رئیس معلمین دانشکده ٔ صنایع شهر خرطوم ، در بخش «برادة». او راست : «دررالاستفادة، فی فن البرادة» این کتاب در مطبعة السلفیة (مصر) به سال 1341 هَ . ق . / 1923 م . به طبع رسیده است . (معجم المطبوعات ج 2 ص 1225).
-
طاهر سر
لغتنامه دهخدا
طاهر سر. [ هَِ رِ س ِرر ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) کسی را نامند که طرفةالعینی از یاد حق جل ذکره غافل نباشد. (کشاف اصطلاحات الفنون ) آنکه به یک چشم بر هم زدن از خدا غافل نشود. (تعریفات جرجانی ).
-
طاهر سنجری
لغتنامه دهخدا
طاهر سنجری . [ هَِ رِ س َ ج َ ] (اِخ ) یکی از اطبای معروف اسلام است . و سه تألیف ذیل ازاوست : 1 - ایضاح منهاج محجةالعلاج 2 - کتاب فی شرح البول و النبض . 3 - تقسیم کتاب الفصول لابقراط. (از قاموس الاعلام ترکی ). و اسماعیل پاشا آرد: ابوالحسین سنجری طاه...
-
طاهر طائی
لغتنامه دهخدا
طاهر طائی .[ هَِ رِ ] (اِخ ) (امیر) ابوالعباس طاهر . رجوع به تاریخ سیستان ص 360 شود.
-
طاهر طالقانی
لغتنامه دهخدا
طاهر طالقانی . [ هَِ رِ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) از شعرای پارسی زبان و این شعر از اوست :جز لاله دلی داغ نشد بهر هلاکم نگریست بجز شمع کسی بر سر خاکم .(قاموس الاعلام ترکی ).
-
طاهر عطار
لغتنامه دهخدا
طاهر عطار.[ هَِ رِ ع َطْ ط ] (اِخ ) رجوع به طاهر مشهدی شود.
-
طاهر علک
لغتنامه دهخدا
طاهر علک . [ هَِ رِ ع َ ] (اِخ ) ممدوح سوزنی بوده است . رجوع به لباب الالباب ج 2 ص 195 شود.
-
طاهر علوی
لغتنامه دهخدا
طاهر علوی . [هَِ رِ ع َ ل َ ] (اِخ ) معروف به میرزا طاهر علوی . درتذکره ٔ نصرآبادی شرح حال وی بدینسان آمده است : جوان قابل صالحی است . در تحصیل سعی کرد. شعرش این است :امشبم چون شیشه ٔ می دل ز تنهائی پر است همچو ساغر همدمی کو تا دلی خالی کنم .(تذکره ٔ...
-
طاهر غسانی
لغتنامه دهخدا
طاهر غسانی . [ هَِ رِ غ َس ْ سا ] (اِخ ) حمداﷲ مستوفی ذیل احوال هرمزد آرد: وهرمزد هیچ فرزند نداشت . ارکان دولت شبستان هرمزد احتیاط کردند؛ مادر شاپور حامله بود و پادشاهی بدو دادند [ و ] بعد از چهل روز شاپور متولد شد، طفل را بر تخت بخوابانیدند و تاج با...