کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طاهرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طاهرة
لغتنامه دهخدا
طاهرة. [ هَِ رَ ] (اِخ ) لقب خدیجه نخستین همسر حضرت پیامبر اسلام (ص ) است که نسب وی در نیای چهارم «قصی » بدینسان به پیامبر می پیوندد: خدیجه بنت خویلدبن اسدبن عبدالعزی بن قصی بن کلاب . خواندمیر گوید: خدیجه اقرب ازواج طاهرات است از روی حسب و نسب به سید...
-
طاهرة
لغتنامه دهخدا
طاهرة. [ هَِ رَ ] (اِخ ) لقب سیدةالنساء فاطمه ٔ زهرا علیهاالسلام . رجوع به فاطمه ٔ زهرا شود.
-
طاهرة
لغتنامه دهخدا
طاهرة. [ هَِ رَ] (ع ص ) مؤنث طاهر: اِمراءةٌ طاهرةٌ؛ زن پاک از نجاست . || زن پاک از عیب و منقصت . (منتهی الارب ) (بحر الجواهر). ج ، طاهرات . || اثلق .
-
واژههای مشابه
-
طاهره
فرهنگ نامها
(تلفظ: tāhere) (عربی) (مؤنث طاهر) ، زن پاک از پلیدی و عیوب . ← طاهر .(در اعلام) لقب حضرت فاطمه(س).
-
طاهره
واژگان مترادف و متضاد
پاکدامن، عفیفه، محصنه، مطهره
-
طاهره
فرهنگ فارسی معین
(هِ رِ یا رَ) [ ع . طاهرة ] (اِفا. ص .) مؤنث طاهر، زن پاک از پلیدی و عیوب .
-
طاهره
لغتنامه دهخدا
طاهره . [ هَِ رَ ] (اِخ ) زرین تاج . عنوانی است که فرقه ٔ بابیه به زرین تاج داده اند چون میرزا علی محمد باب در نامه هائی که درباره ٔ وی مینوشته ، او راطاهرة... خطاب میکرده است ، چنانکه باب در پاسخ نامه ٔ یکی از بابیان درباره ٔ زرین تاج مینویسد: «و ام...
-
طاهره
لغتنامه دهخدا
طاهره . [ هَِ رَ ] (اِخ ) ست نفیسه بنت حسن بن زیدبن حسن بن علی بن ابیطالب (ع ) که لقبش طاهره و کریمةالدارین است . در سال 145 هَ . ق . در مکه متولد شده و در مدینه با زهد و عبادت بسر میبرده و هم بالین اسحاق مؤتمن فرزند حضرت صادق (ع ) بوده و از آن دو ن...
-
طاهره
لغتنامه دهخدا
طاهره . [ هَِ رَ ] (اِخ ) فاطمه ٔ زهرا علیهاالسلام . رجوع به فاطمه شود.
-
طاهره
لغتنامه دهخدا
طاهره . [ هَِ رَ ] (اِخ ) قرةالعین . رجوع به طاهره ٔ زرین تاج و قرةالعین شود.
-
طاهره
لغتنامه دهخدا
طاهره . [ هَِ رَ ] (اِخ ) لقب سیدةالنساء فاطمه ٔ زهرا علیهاالسلام . رجوع به فاطمه ٔ زهرا شود.
-
طاهره
لغتنامه دهخدا
طاهره . [ هَِ رَ ] (اِخ ) لقب نجمه مادر امام هشتم علی بن موسی الرضا سلام اﷲ علیهما بوده است . میرخواند مینویسد: در کشف الغمة از هشام بن احمد که در سلک خواص کاظم انتظام داشت مروی است که گفت : روزی کاظم مرا مخاطب کرده ، فرمود که هیچ دانسته ای که از تجا...
-
طاهره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: طاهرَة] [قدیمی] tāhere زن پاک؛ زن پاک از نجاست و از عیوب.
-
صدیقه ٔ طاهرة
لغتنامه دهخدا
صدیقه ٔ طاهرة. [ ص ِ دْ دی ق َ ی ِ هَِ رَ ] (اِخ ) لقب فاطمه (ع ) دختر محمدبن عبداﷲ (ص ). رجوع به صدیقه و صدیقه ٔ کبری و فاطمه شود.