کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طامعه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
طامعه
/tāme'e/
معنی
طمعکاری.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
طامعه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: طامعَة] [قدیمی] tāme'e طمعکاری.
-
واژههای مشابه
-
طامعة
لغتنامه دهخدا
طامعة. [ م ِ ع َ ] (ع ص ) تأنیث طامع. در فارسی به معنی آز به کار رفته است : ملاح را قوت طامعه بحرکت درآمد. (گلستان ).
-
جستوجو در متن
-
خدافل
لغتنامه دهخدا
خدافل . [ خ َ ف ِ ] (ع ص ) جامه های کهنه . خدافر. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).- امثال :غرنی برداک من خدافلی ؛ این مثل در حق کسی زده میشود که بجهت طمع در مال غیر مال خود را ضایع گرداند. قالته امراة رأت علی رجل بر دین فتزوجته طامعة فی یساره ...
-
صاحب بلخی
لغتنامه دهخدا
صاحب بلخی . [ ح ِ ب ِ ب َ ] (اِخ ) (مولانا...) مولانادر فن شعر ماهر بود و در علم ادوار و موسیقی کامل ونادر، و در عملهای خود اشعار خود میانخانه ساخته است تا دلالت بر فضل او کند و از آن جمله عمل چهارگاه است که در میان مردم شهرت دارد و گویند جوکی میرزا ...
-
مخلص
لغتنامه دهخدا
مخلص . [ م َ ل َ ] (ع اِ) جای خلاص . (از غیاث ) (از آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ملجاء و پناهگاه و جای رهائی و جای فرار و گریز. (ناظم الاطباء). محل خلاص و رهائی . راه نجات . مفر و گریزگاه : عذرهای نغز و دفعهای شیرین می نهد و مخرجهای...