کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طالعمند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
طالعمند
مترادف و متضاد
نیکبخت، خوشاقبال، خوششانس، بختیار، نیکاختر، خوشبخت، پیشانیسفید، طالعور، ≠ بیطالع، بدبخت، بداقبال
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
طالعمند
واژگان مترادف و متضاد
نیکبخت، خوشاقبال، خوششانس، بختیار، نیکاختر، خوشبخت، پیشانیسفید، طالعور، ≠ بیطالع، بدبخت، بداقبال
-
طالعمند
لغتنامه دهخدا
طالعمند.[ ل ِ م َ ] (ص مرکب ) صاحب اقبال . بختور. طالعور. (آنندراج ). بختیار. آنکه بخت نیک همواره یار او باشد.
-
واژههای همآوا
-
طالع مند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] ‹طالعور› [قدیمی، مجاز] tāle'mand نیکبخت؛ خوشبخت؛ خوشطالع.
-
جستوجو در متن
-
طالعور
لغتنامه دهخدا
طالعور. [ ل ِ وَ ] (ص مرکب ) خوشبخت . بااقبال . بختور. و رجوع به طالعمند شود.
-
مند
لغتنامه دهخدا
مند. [ م َ ](پسوند) یعنی خداوند، با کلمه ٔ دیگر ترکیب کنند و تنها مستعمل نشده چون مستمند و دردمند و روزی مند و آزمند و آه مند. (فرهنگ رشیدی ). به معنی صاحب و خداوند باشد و بیشتر در آخر کلمات آید، همچو دولتمند؛ یعنی صاحب دولت و ارجمند؛ یعنی صاحب و خدا...