کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طالب شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
طالب بن الازهر
لغتنامه دهخدا
طالب بن الازهر. [ ل ِ بِب ْ نِل ْ اَ هََ ] (اِخ ) مملوک . و شاعری قلیل الشعر است . (ابن الندیم ).
-
طالب بن بشیر
لغتنامه دهخدا
طالب بن بشیر. [ ل ِ بِب ْ ن ِ ب َ ] (اِخ ) محدثی است . عسقلانی گوید: مدنی و مجهول است . (لسان المیزان ج 3 ص 205).
-
طالب بن سمیدع
لغتنامه دهخدا
طالب بن سمیدع . [ ل ِ بِب ْ ن ِ س َ م َ دَ ] (اِخ ) ازدی گوید درباره ٔ او تأمل باید کرد - انتهی . ابن ابی حاتم بروایت از ابولبید گوید جمادبن زیداز او روایت کرده است . (لسان المیزان ج 3 ص 205).
-
طالب بن عبدا
لغتنامه دهخدا
طالب بن عبدا. [ ل ِ بِب ْ ن ِ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ازدی گوید: حدیث او قابل اعتماد نیست آنگاه سلسله ٔ حدیث او را از طریق ابوکریب بدین سان روایت کرده است : موسی بن طالب بن عبداﷲ ما را خبر داد (وی گفت ) پدرم از عطا و او از میسرة واو درباره ٔ علی رضی ا...
-
جستوجو در متن
-
مایل شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خواهانشدن، طالب شدن، خواستار شدن، طالب شدن ۲. شایق شدن، مشتاق شدن، علاقهمند شدن
-
خریدار گشتن
لغتنامه دهخدا
خریدار گشتن . [ خ َگ َ ت َ ] (مص مرکب ) خریدار شدن . مایل بخریدن چیزی شدن . طالب خرید چیزی شدن . (یادداشت بخط مؤلف ). || موافق شدن . طالب شدن . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خریدار گردیدن
لغتنامه دهخدا
خریدار گردیدن . [ خ َ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) مایل بخریدن چیزی شدن . خریدار شدن . || طالب شدن . موافق شدن . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
عقاب شدن
لغتنامه دهخدا
عقاب شدن . [ ع ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از طالب شدن به چیزی . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ).
-
خریدار شدن
لغتنامه دهخدا
خریدار شدن . [ خ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) میل بخرید چیزی کردن . موافق خرید چیزی شدن . || طالب شدن . موافق شدن . علاقه مند شدن . (یادداشت بخط مؤلف ) : ز رومی سخنها چو بشنید فورخریدار شد رزم او را به سور.فردوسی .
-
عطر پیچیدن
لغتنامه دهخدا
عطر پیچیدن . [ ع ِ دَ ] (مص مرکب ) پراکنده شدن عطر. افشانده شدن عطر. منتشر شدن بوی خوش در فضا : عطر آن گل پیرهن تا در هوا پیچیده است بوی گل دودی است در مغز صبا پیچیده است .طالب آملی (از آنندراج ).
-
تشنه گشتن
لغتنامه دهخدا
تشنه گشتن . [ ت ِ ن َ / ن ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) عطشان شدن . خواهان نوشیدن آب شدن . طالب شدن : کار بوسه ، چو آب خوردن شوربخوری بیش ، تشنه تر گردی .رودکی (یادداشت مرحوم دهخدا با تردید).
-
تباهی شدن
لغتنامه دهخدا
تباهی شدن .[ ت َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ضایع شدن . (ناظم الاطباء).- تباهی شدن کشتی ؛ به ساحل مقصود نرسیدن کشتی و این مجاز است . (آنندراج ) : فغان کز موج آبی کشتی بختم تباهی شدمتاع چند جمع آورده بودم قوت ماهی شد.طالب آملی (از آنندراج ).
-
قطم
لغتنامه دهخدا
قطم . [ ق َ طَ ] (ع مص ) اشتها داشتن . (اقرب الموارد). خواهانی چیزی هرچه باشد. || خواهان گشنی گردیدن گشن و تیزشهوت شدن . || طالب و خواهنده ٔ گوشت شدن : قَطِم َ الصقر الی اللحم ؛ خواهنده ٔ گوشت شد چرغ . (منتهی الارب ).
-
بگشن آمدن
لغتنامه دهخدا
بگشن آمدن . [ ب ِ گ ُ م َ دَ ] (مص مرکب ) در طلب نر برآمدن حیوان . طالب نر شدن ماده . و رجوع به گشن شود.
-
گشن خواه شدن
لغتنامه دهخدا
گشن خواه شدن . [ گ ُ خوا / خا ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نر جستن . طالب نر بودن . استسعاب : اقحفت البقرة اقفاحاً؛ گشن خواه شد گاو ماده . اقحفت الذئبة اقفاحاً؛ گشن خواه شد گرگ ماده . (منتهی الارب ).