کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طالبان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طالبان
لغتنامه دهخدا
طالبان . [ ل ِ ] (اِخ ) میر محمدباقر استرآبادی مشهور بطالبان . از تلامذه ٔشیخ بهائی بوده چنانکه در امل الاَّمل آورده . و او راست : شرحی بر زبدة الاصول و غیر ذلک . (روضات ص 116).
-
واژههای مشابه
-
حرکة طالبان
دیکشنری عربی به فارسی
جنبش طالبان
-
جنبش طالبان
دیکشنری فارسی به عربی
حرکة طالبان
-
جستوجو در متن
-
Taleban
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طالبان
-
Taliban
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طالبان
-
طلاب
واژگان مترادف و متضاد
۱. طلبهها ۲. طالبان، خواهندگان، خواستاران
-
ورشتاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: varaštād) (= ورستاد) ، کمک معاش که به طالبان علم و کارمندان و جز آن میدهند ، وظیفه ، مقرری .
-
عاشق سگ جان
لغتنامه دهخدا
عاشق سگ جان . [ ش ِ ق ِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایت از دنیاطلبان و طالبان دنیا باشد. (برهان ) (آنندراج ).
-
نمو
لغتنامه دهخدا
نمو. [ ن ُ ] (از ع ، اِمص ) نُمُوّ. رشد. بالش . پرورش : آب عذب دین همی جوشد از اوطالبان را زآن حیات است و نمو. مولوی .رجوع به نُمُوّ شود.
-
زینب
لغتنامه دهخدا
زینب . [ زَ ن َ ] (اِخ ) بنت مکی بن علی الحرانی (594 - 688 هَ .ق .). زنی فقیه و صالح و مشهور بود و طالبان علم در محضرش فراهم می آمدند. او در دمشق درگذشت . (از اعلام زرکلی ).
-
علائق
لغتنامه دهخدا
علائق . [ ع َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ علاقه . || ج ِ علیقه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اصطلاح عرفان ) اسبابی است که طالبان بدان تعلق کنند و از مراد بازمانند. (فرهنگ مصطلحات عرفا).
-
غانمیان
لغتنامه دهخدا
غانمیان . [ ن ِ ] (اِ) جمع فارسی کلمه ٔ غانمی منسوب به غانم یعنی غنیمت برندگان و طالبان غنیمت : وای بر عالم ار فکندی حق کار عالم بدست غانمیان .خاقانی .
-
کوثر هندوستانی
لغتنامه دهخدا
کوثر هندوستانی . [ ک َ ث َ رِ هَِ ] (اِخ ) از مشایخ سلسله ٔ شطاریه است . وی از موطن خود به ایران مسافرت کرد و در ایران و عراق به تربیت طالبان راه حق پرداخت . رباعی زیر از اوست :کوثر چه خوش است عیش تنها کردن در بسته به روی غیر و دل واکردن آموخته ام ز ...