کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طاق یا جفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طاق یا جفت
لغتنامه دهخدا
طاق یا جفت . [ ج ُ ] (اِ مرکب ) بازیی است . رجوع به طاق شود.
-
طاق یا جفت
لهجه و گویش تهرانی
فرد یا زوج
-
واژههای مشابه
-
طاق طاق
لغتنامه دهخدا
طاق طاق . (اِ صوت ) حکایت آواز زدن چیزی بر چیزی چنانکه جامه ٔ شسته ٔ گازران بر سنگ و جز آن : گه ز طاق طاق گردنها زدن طاق طاق جامه کوبان ممتهن .مولوی .
-
طاق شدن،طاقتش طاق شد
لهجه و گویش تهرانی
بی تحمل شدن
-
طاق افتادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جدا گشتن، دور شدن ۲. بیهمتا بودن، بیهمال بودن، بیمانند بودن
-
طاق بستن
واژگان مترادف و متضاد
طاق زدن
-
طاق شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تنها شدن، تکشدن ۲. جدا شدن ۳. مهجور گشتن ۴. یگانهشدن، بیهمتا گشتن
-
هفت طاق
لغتنامه دهخدا
هفت طاق . [ هََ ] (ص مرکب ) آنچه دارای هفت طاق باشد. || کنایه از فلک و جهان : این راه غولدار و پل هفت طاق راتا چارسوی هشت جنان چون گذاشتی ؟خاقانی .
-
triumphal arch
طاقنصرت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] طاقی که به یادبود پیروزی خاصی، بهویژه پیروزی در جنگ، میسازند
-
طاق باز
فرهنگ فارسی معین
(ق مر.) (عا.) ستان بر پشت .
-
ابوالحسن طاق
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن طاق . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ن ِ ] (اِخ ) رجوع به حبیب السیر ج 1 ص 329 شود.
-
جفته طاق
لغتنامه دهخدا
جفته طاق . [ ج َ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) کنایه از دو ابرو. (غیاث ).
-
تپه طاق
لغتنامه دهخدا
تپه طاق . [ ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان یخاب است که در بخش طبس شهرستان فردوس و در صدوهفتاد وسه هزارگزی شمال خاوری طبس واقع است . کوهستانی و معتدل است . و 14 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
توه طاق
لغتنامه دهخدا
توه طاق . [ ت ُوِ ] (اِخ ) دهی از بخش دهلران شهرستان ایلام است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).