کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طاق پیروزه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
طاق سنگی
لغتنامه دهخدا
طاق سنگی . [ ق ِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طاق که از قطعات سنگ ساخته شده باشد. || (اِخ ) نام گردنه ای است معروف به طاق سنگی در راه یزد. رجوع به گردنه ٔ طاق سنگی شود.
-
طاق شکربوره
لغتنامه دهخدا
طاق شکربوره . [ ق ِ ش ِ ک َ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از قطاب و سنبوسه ٔ شکری است . (برهان ).
-
طاق طارم
لغتنامه دهخدا
طاق طارم . [ ق ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) به معنی طاق اخضر است که کنایه از آسمان باشد. (برهان ) (انجمن آرای ناصری ) : رستخیز است خیز و باز شکاف سقف ایوان و طاق طارم را.خاقانی .
-
طاق فیروزه
لغتنامه دهخدا
طاق فیروزه . [ ق ِ زَ / زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) و طاق فیروزه رنگ هر دو به معنی آسمان است . (برهان ). و رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 10 شود.
-
طاق کحلی
لغتنامه دهخدا
طاق کحلی . [ ق ِ ک ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) به معنی طاق فیروزه رنگ است که کنایه از آسمان باشد. (برهان ) (انجمن آرای ناصری ). و رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 10 شود.
-
طاق کردن
لغتنامه دهخدا
طاق کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) وَتْر. وِتْر. (ترجمان القرآن ).
-
طاق گرا
لغتنامه دهخدا
طاق گرا. [ ق ِ گ َرْ را ] (اِخ ) در جاده راه کرند به سر پل کنونی (حدود حلوان قدیم ) بین آبادی سرخه دیزه ، و پاطاق ، گردنه ای است که چون از فراز آن بنشیب شروع شود، در اثناء راه بطاقی رسند که مانند طاق بستان ، از کوه کنده شده و آن طاق به طاق گرا معروف ...
-
طاق لاجوردی
لغتنامه دهخدا
طاق لاجوردی . [ ق ِ ج ْ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) به معنی طاق کحلی است که کنایه از آسمان باشد. (برهان ) (انجمن آرا) (مجموعه ٔ مترادفات ص 10).
-
طاق محامل
لغتنامه دهخدا
طاق محامل . [ ق ِ م َ م ِ ] (اِخ ) محلی در کوفه بوده است . اقبال آشتیانی ذیل احوال مؤمن الطاق آرد:چون در طاق محامل در کوفه دکان صرافی داشته او را مؤمن الطاق ... لقب داده اند. (خاندان نوبختی ص 77).
-
طاق مدنی
لغتنامه دهخدا
طاق مدنی . [ ق ِ م َ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از طاق عمارت : نکنی گر سفر مکه ویثرب چه غم است طاق درگاه ضرور است که باشد مدنی .واعظ قزوینی (از آنندراج ).
-
طاق مزار
لغتنامه دهخدا
طاق مزار. [ ق ِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) طاق که بر سر بالین تربت سازند : برو ای نوجوان داد جوانی ده که پیران راخمیدنهای قد طاق مزار آرزو باشد.ملاقاسم مشهدی (از آنندراج ).
-
طاق مقرنس
لغتنامه دهخدا
طاق مقرنس . [ ق ِ م ُ ق َ ن َ ] (اِخ ) صفه ٔ حضرت سلیمان علیه السلام . (برهان ) : رنگین تو کنی کمان شیطان چون طاق مقرنس سلیمان . خاقانی . || (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه است از آسمان . (برهان ). و رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 10 شود : ما باده میخوریم...
-
طاق مینا
لغتنامه دهخدا
طاق مینا. [ ق ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) کنایه است از آسمان . طاق مینائی : پیش از این کاین سقف سبز و طاق مینابرکشندمنظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود.حافظ.
-
طاق مینائی
لغتنامه دهخدا
طاق مینائی . [ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه است از آسمان و روزگار و چرخ : عقل کل را آبگینه ریزه در پای اوفتادبس که سنگ تجربت برطاق مینائی زدم .سعدی .
-
طاق نصرت
لغتنامه دهخدا
طاق نصرت . [ ق ِ ن ُ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کازه و تالار و عمارت چوبی و غیره که برای سرداران و پادشاهان پیروز هنگام بازآمدن از سفر یا جنگ آذین بندی کنند. خوازه بستن . قوس النصر. طاق پیروزی . کوپله . خوازه . گنبد. قبه : مجلس سنا رأی دادکه شکرا...