کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طاقدیس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
طاقدیس
/tāqdis/
معنی
۱. (زمینشناسی) چینخوردگیهای طاقمانند زمین.
۲. طاقمانند؛ بهشکل طاق.
۳. [قدیمی] ایوان.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. طاقمانند، طاقیشکل
۲. ایوان،
۳. چینخوردگی (زمین)
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
طاقدیس
واژگان مترادف و متضاد
۱. طاقمانند، طاقیشکل ۲. ایوان، ۳. چینخوردگی (زمین)
-
anticline
طاقدیس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی که معمولاً به سمت بالا تحدب دارد و سنگهای قدیمیتر در هستۀ آن قرار گرفتهاند
-
طاقدیس
فرهنگ فارسی معین
1 - (ص مر.) به شکل طاق . 2 - (اِ.) چین خوردگی های زمین که به شکل طاق است .
-
طاقدیس
لغتنامه دهخدا
طاقدیس . (اِخ ) تخت طاقدیس . تخت خسرو پرویز را که از فریدون به وی رسیده بود طاقدیس میگفتند. گویند جمیع حالات فلکی و نجومی در آن ظاهر میشده و آن سه طبقه بوده و در هر طبقه جمعی از ارکان دولت او جابجا قرار میگرفته اند و خسرو پرویز بر آن تخت ملحقات و تصر...
-
طاقدیس
لغتنامه دهخدا
طاقدیس . (ص مرکب ، اِ مرکب ) به معنی طاق مانند، چه دیس مانند را گویند. (برهان ). و رجوع به دیوان رودکی چ نفیسی ص 1110 شود. || صفه ٔ حضرت سلیمان . (برهان ). || تیزی پیش عمارت . || ایوان پادشاهان . (برهان ) : دست بهشت صدر او دست قدر بخدمتش گنبد طاقدیس ...
-
طاقدیس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. فارسی] tāqdis ۱. (زمینشناسی) چینخوردگیهای طاقمانند زمین.۲. طاقمانند؛ بهشکل طاق.۳. [قدیمی] ایوان.
-
واژههای مشابه
-
گنبد طاقدیس
لغتنامه دهخدا
گنبد طاقدیس . [ گُم ْ ب َ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بمعنی گنبد صوفی لباس است که کنایه از آسمان باشد. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به گنبد صوفی لباس شود.
-
تخت طاقدیس
فرهنگ فارسی معین
( ~ ) (اِمر.) 1 - گوشه ای در دستگاه سه گاه . 2 - نام یک لَحْن از سی لَحن باربد.
-
تخت طاقدیس
لغتنامه دهخدا
تخت طاقدیس . [ ت َ ت ِ ] (اِخ ) تخت کیخسرو و پرویز که به صور بروج کواکب منقش بود. (آنندراج ) (از فرهنگ رشیدی ). تختی دارای چندین طبقه که صور همه ٔ بروج و کواکب بر آن نقش بود و از فریدون به خسرو پرویز رسید. (ناظم الاطباء). صاحب انجمن آرا در ذیل تخت خس...
-
تخت طاقدیس
لغتنامه دهخدا
تخت طاقدیس . [ ت َ ت ِ ] (اِخ ) نام نوایی از نواهای باربد. (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ).لحن پنجم از سی لحن باربد. (ناظم الاطباء). || (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوایی از موسیقی . (ناظم الاطباء). به همه ٔ معانی رجوع به تخت طاقدیسی شود.
-
طاقدیس آینه گون
لغتنامه دهخدا
طاقدیس آینه گون . [ س ِ ی ِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه است از آسمان : همی سگالد این طاقدیس آینه گون که جفت ساز جلال تو تیزتر سازد.مجیر بیلقانی .
-
واژههای همآوا
-
تاقدیس
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) = طاقدیس : 1 - مانند تاق ، به شکل تاق . 2 - در دانش زمین شناسی به چین - خوردگی های تاق مانند زمین گفته می شود. 3 - تخت تاقدیس ، نام تخت خسروپرویز که از عجایب زمان وی شمرده می شد.
-
تاقدیس
لغتنامه دهخدا
تاقدیس . (اِ مرکب ) فرهنگستان این کلمه را بجای چین خوردگی زمین که بشکل طاق است ، انتخاب کرده است . || طاقدیس . (به همه ٔ معانی ) رجوع به طاقدیس شود.