کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طاقت زدا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کوشش طاقت فرسا
دیکشنری فارسی به عربی
الجهود المضنية
-
طاقت و صبر
فرهنگ گنجواژه
شکیبائی.
-
طاقت و هوش
فرهنگ گنجواژه
شکیبائی.
-
قرار و طاقت
فرهنگ گنجواژه
طاقت.
-
طاقت طاق شدن
لهجه و گویش تهرانی
تمام شدن طاقت
-
واژههای همآوا
-
طاقتزدا
واژگان مترادف و متضاد
توانزدا، توانسوز، تحملگداز، توانفرسا، شاق، طاقتشکن، طاقتگداز، طاقتسوز ≠ توان بخش
-
جستوجو در متن
-
زدا
لغتنامه دهخدا
زدا. [ زِ / زُ / زَ ] (نف مرخم ) زدای . بر طرف کننده و دفع کننده و همیشه بطور ترکیب استعمال میگردد. (ناظم الاطباء). زداینده . زائل کننده . نابود کن . مزیل .- دل زدا ؛ رجوع به «دل » شود.- رنگ زدا ؛ زداینده ٔ رنگ . رنگ زدای .- زنگ زدا ؛ دور کننده ٔ زنگ...
-
هوش
لغتنامه دهخدا
هوش . (اِ) زیرکی و آگاهی و شعور و عقل و فهم و فراست را گویند. (برهان ). و خودداری و احساس و تمییز : برفتش دک و هوش وز پشت زین فکند از برش خویشتن بر زمین . دقیقی .بشد هوش از آن چار خورشیدچهرخروشان شدند از غم و درد مهر. فردوسی .برآورد بانگ غریو و خروش ...