کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طاغوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
طاغوت
/tāqut/
معنی
۱. متعدی؛ سرکش.
۲. شیطان که انسان را از راه راست باز دارد.
۳. هرچیز باطل که آن را پرستش کنند؛ هر معبودی جز خدا؛ بت؛ صنم.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بت، شمن، صنم
۲. بیدادگر، جبار، ستمگر
۳. سرکش، عاصی، گردنکش
۴. جادوگر، ساحر
۵. مارد
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
طاغوت
واژگان مترادف و متضاد
۱. بت، شمن، صنم ۲. بیدادگر، جبار، ستمگر ۳. سرکش، عاصی، گردنکش ۴. جادوگر، ساحر ۵. مارد
-
طاغوت
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) 1 - بت ، هر معبود غیر از خدا. 2 - شیطان . 3 - سرکش متعدی .
-
طاغوت
لغتنامه دهخدا
طاغوت . (ع اِ) لات . عزی . بت . (منتهی الارب ). نصب . بدّ نصب . صنم . وثن . جبت . || جادوگر. ساحر. شیطان . دیو. جادو. کاهن . || هر باطل . (منتهی الارب ). || هر چه جز خدا که آن را پرستند. (منتهی الارب ). هرچه آن را پرستند جز خدای عز و جل . (زمخشری ). ...
-
طاغوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] tāqut ۱. متعدی؛ سرکش.۲. شیطان که انسان را از راه راست باز دارد.۳. هرچیز باطل که آن را پرستش کنند؛ هر معبودی جز خدا؛ بت؛ صنم.
-
واژههای مشابه
-
طَّاغُوتَ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيار طغيانگر - طغيانگري که با معبود واقع شدن براي ديگران آنان را هم به طغيان مي کشد (اين کلمه در مذکر و مؤنث و مفرد و تثنيه و جمع ، مساوي است و تغيير نميکند )
-
طاغوت و یاقوت
فرهنگ گنجواژه
سلطان شر و خیر.
-
واژههای همآوا
-
تاغوت
لغتنامه دهخدا
تاغوت . (اِ) نامی است که در خراسان بدرخت داغداغان دهند. رجوع به داغداغان شود.
-
تاغوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) tāqut = داغداغان
-
طَّاغُوتَ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيار طغيانگر - طغيانگري که با معبود واقع شدن براي ديگران آنان را هم به طغيان مي کشد (اين کلمه در مذکر و مؤنث و مفرد و تثنيه و جمع ، مساوي است و تغيير نميکند )
-
تاقوت
واژهنامه آزاد
درختی است خودرو از تیره گزنه هاکه برگ وجوانه وریشه ان خاصیت دارویی دارد
-
جستوجو در متن
-
طواغیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ طاغوت] [قدیمی] tavāqit = طاغوت
-
طواغیت
واژهنامه آزاد
جمع طاغوت.