کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طاعونی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طاعونی
لغتنامه دهخدا
طاعونی . (ص نسبی ) طاعونیة. منسوب به طاعون ؛ هوای طاعونی . خیارک ِ طاعونی .
-
طاعونی
دیکشنری فارسی به عربی
ضار
-
واژههای مشابه
-
خیارک طاعونی
لغتنامه دهخدا
خیارک طاعونی . [ رَ ک ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خیارکی است که طاعون زدگان را پیدا آید. (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای همآوا
-
تعاونی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (ص نسب .) 1 - منسوب و مربوط به تعاون . 2 - مجموعه ای که با کمک اعضای آن و برای تأمین منافع همة اعضا تشکیل می شود (اقتصاد).
-
تعاونی
لغتنامه دهخدا
تعاونی . [ ت َ وُ ] (ص نسبی ) منسوب به تعاون .- شرکت تعاونی . رجوع به شرکت شود.
-
تعاونی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به تعاون) [عربی. فارسی] ta'āvoni ۱. بر مبنای تعاون.۲. (اقتصاد) بنگاهی که با همکاری اعضای آن و برای تٲمین منافع تمامی اعضا راهاندازی و اداره میشود.۳. (اسم) هریک از شرکتهایی که بهوسیلۀ اتوبوس، و بعضاً سواری، به حمل مسافران برون...
-
جستوجو در متن
-
طاعونزده
واژگان مترادف و متضاد
مبتلا به طاعون، طاعونی
-
pesthouse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
pesthouse، بیمارستان طاعونی ها، اسایشگاه
-
ضار
دیکشنری عربی به فارسی
مضر , پرگزند , مهلک , طاعوني , طاعون اور
-
مآبی
لغتنامه دهخدا
مآبی . [ م َ ] (ص نسبی ) مأخوذ از تازی ، وبائی و طاعونی . (ناظم الاطباء).- امراض مآبیه ؛ امراض طاعونی . (از فرهنگ جانسون ). امراض وبائی . (از ناظم الاطباء).
-
طاعون جارف
لغتنامه دهخدا
طاعون جارف . [ رِ ] (اِخ ) نام طاعونی است که در زمان ابن الزبیر رخ داد.
-
plaguey
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طاعون، طاعونی، طاعون وار، تصدیع اور، ازار رسان