کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طاطی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طاطی
لغتنامه دهخدا
طاطی . (اِخ ) یکی از شاگردان هرمس المثلث بالحکمة بوده است . (قفطی ص 150).
-
واژههای همآوا
-
تأتی
فرهنگ فارسی معین
(تَ أَ تّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - آماده شدن ، حاصل گشتن کار، دست دادن ، فراهم آمدن . 2 - رفق و نرمی کردن .
-
تاتی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) راه رفتن به شیوة کودکان .
-
تاتی
لغتنامه دهخدا
تاتی . (اِ) تیره ای از شعبه ٔ جباره ٔ ایل عرب از ایلات خمسه ٔ فارس . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 87).
-
تاتی
لغتنامه دهخدا
تاتی . (اِخ ) (در زبان اطفال ): تاتی کردن بمعنی راه رفتن در زبان کودکان است .
-
تاتی
لغتنامه دهخدا
تاتی . (ص نسبی ) منسوب به تات ، رجوع به تات شود.
-
تعتی
لغتنامه دهخدا
تعتی . [ ت َ ع َت ْ تی ] (ع مص )نافرمانی کردن . (تاج المصادر بیهقی ). بزرگ کردن و درگذشتن از حد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). استکبار و درگذشتن از حد. (از اقرب الموارد).
-
تعطی
لغتنامه دهخدا
تعطی . [ ت َ ع َطْ طی ] (ع مص ) عطا خواستن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مرتکب کاری گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مرتکب کاری شدن و فرورفتن در آن . (از اقرب الموارد). || آغاز...