کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طاحونه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
طاحونه
/tāhune/
معنی
= طاحون
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
طاحونه
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا نِ) [ ع . طاحونة ] (اِ.) آسیا، آس آب . ج . طواحین .
-
طاحونه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: طاحونَة] [قدیمی] tāhune = طاحون
-
واژههای مشابه
-
طاحونة
لغتنامه دهخدا
طاحونة. [ ن َ ] (اِخ ) قریه ای است واقع در نیم فرسنگی میانه ٔ جنوب و مشرق شهر خفر. (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
طاحونة
لغتنامه دهخدا
طاحونة. [ ن َ ] (اِخ ) موضعی است در قسطنطنیة. (معجم البلدان ).
-
طاحونة
لغتنامه دهخدا
طاحونة. [ ن َ ] (ع اِ) آسیا. و طاحون نیز آمده . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (غیاث از شرح نصاب ). || آس آب (آسیائی که به آب گردد). (مهذب الاسماء). آسیای آبی . رَحی َ. آسیا. ناعور. || دست آس . (دهار). ج ، طواحین .
-
طاحونة
دیکشنری عربی به فارسی
اسياب , ماشين , کارخانه , اسياب کردن , کنگره دار کردن , اسياب بادي , هر چيزي شبيه اسياب بادي , چرخيدن
-
بندر طاحونه
لغتنامه دهخدا
بندر طاحونه . [ ب َ دَ رِ ن ِ ] (اِخ ) بندری از دهستان چارکی بخش لنگه است که در شهرستان لار واقع است . و 486 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
جستوجو در متن
-
اسیاب بادی
دیکشنری فارسی به عربی
طاحونة
-
هر چیزی شبیه اسیاب بادی
دیکشنری فارسی به عربی
طاحونة
-
اسیاب
دیکشنری فارسی به عربی
طاحونة
-
کنگره دار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
طاحونة , نتوء
-
اسیاب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حصباء , طاحونة , طحن
-
کارخانه
دیکشنری فارسی به عربی
شرکة , طاحونة , عمل , مصنع , نبات