کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طائش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
طائش
معنی
بوالهوس , دمدمي مزاج , متلون المزاج , خل , بي پروا , بيفکر
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
طائش
لغتنامه دهخدا
طائش . [ ءِ ] (ع ص ) مرد سبک . (منتهی الارب ).
-
طائش
دیکشنری عربی به فارسی
بوالهوس , دمدمي مزاج , متلون المزاج , خل , بي پروا , بيفکر
-
جستوجو در متن
-
متلون المزاج
دیکشنری فارسی به عربی
طائش
-
بیفکر
دیکشنری فارسی به عربی
طائش
-
خل
دیکشنری فارسی به عربی
ضوء , طائش , لوطي
-
بوالهوس
دیکشنری فارسی به عربی
طائش , فظيع , نزوي
-
دمدمی مزاج
دیکشنری فارسی به عربی
طائش , عصبي , نزوي
-
طایش
لغتنامه دهخدا
طایش . [ ی ِ ] (ع ص ) رجوع به طائش شود.
-
بی پروا
دیکشنری فارسی به عربی
اسراع , جريء , طائش , طفح , متهور , مغامر , واثق
-
زئبق
لغتنامه دهخدا
زئبق . [ زِءْ ب َ / ب ِ ] (ع ص ) مرد طیش کننده . طائش و این از نظر تشبیه است . (تاج العروس ).