کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضیز
لغتنامه دهخدا
ضیز. [ ض َ ] (ع مص ) کم کردن حق کسی را.(منتهی الارب ). نقصان کردن . (زوزنی ). || ستم کردن بر کسی . (منتهی الارب ). جور کردن . (زوزنی ).
-
واژههای همآوا
-
زیز
لغتنامه دهخدا
زیز. (اِ) ریزه های برف و برف ریزه ها باشد که از هوا بهنگام سرما بارد و آن را بعربی سقیطه گویند. (برهان ) (آنندراج ) (از جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ). سقیطه و برف ریزه هایی که در هنگام سرمای سخت بارد. (ناظم الاطباء). || جانوری هم هست کوچکتر از ملخ و شبها...
-
زیز
لغتنامه دهخدا
زیز. (اِخ ) حمداﷲ مستوفی در ذکر مواضع فارس آرد: چرام و باز رنگ دو ناحیت است میان زیز و سمیرم لرستان ... (نزهة القلوب چ گای لیسترانج ج 3 ص 118).