کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضوران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضوران
لغتنامه دهخدا
ضوران . [ ض َ ] (اِخ ) نام یکی از حصارهای یمن ازآن ِ بنی هرش ، و آن از نام کوهی است بهمین اسم به برسوی این ناحیت . (معجم البلدان ).
-
واژههای همآوا
-
زوران
لغتنامه دهخدا
زوران . (اِخ ) دهی از دهستان ملکان است که در بخش سردشت شهرستان مهاباد واقع است و 125 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
زوران
لغتنامه دهخدا
زوران . [ ](اِخ ) یکی از درباریان انوشیروان که دشمن مهبود وزیر بود و به تدبیر جادویی مردی یهودی موجب برافتادن خاندان مهبود گشت . رجوع به مزدیسنا ص 262 و 367 شود.
-
جستوجو در متن
-
علی حسنی
لغتنامه دهخدا
علی حسنی . [ ع َ ی ِ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن قاسم بن محمد حسنی ، مکنّی به ابوالحسن . وی از امرای یمن و در زمره ٔ ادیبان و شاعران بود. در سال 1050 هَ . ق . در «شهارة» که از قلاع صنعاء است متولد شد. پدرش او را ناظر بر اعمال «ضوران » در یمن کرد ...