کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضنیک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضنیک
لغتنامه دهخدا
ضنیک . [ ض َ ] (ع ص ) زندگانی تنگ . تنگدستی . (منتهی الارب ). عیش تنگ . (منتخب اللغات ). || مرد سست تدبیر و عقل و ضعیف بدن و جان . (منتهی الارب ). ضعیف رای و ضعیف تن . (منتخب اللغات ). || خادم که بر نان خدمت کند. (منتهی الارب ). کردی خوردی . || بریده...
-
جستوجو در متن
-
بریده
لغتنامه دهخدا
بریده . [ ب ُدَ / دِ ] (ن مف / نف ) مقطوع . قطعشده . (ناظم الاطباء). أجذّ. جَذیذ. جَزیز. صَریم . ضَنیک . قَطیل . مَجزوز. مَحذوذ. مَحذوف . مَشروص . مَصروم . مَفروض . مَفصول . مَقطول . مَمنون . مَنجوّ. موضَّع. هِبِرّ : که چون برد خواهد سر شاه چین برید...