کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضمیمه شده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضمیمه شده
دیکشنری فارسی به عربی
معلق
-
واژههای مشابه
-
ضمیمة
لغتنامه دهخدا
ضمیمة. [ ض َ م َ ] (ع اِ) چیزی که با چیزی آن را فراهم کرده باشند. (غیاث ) (آنندراج ). ج ، ضمایم .- بضمیمه ٔ ؛ با. به اضافه ٔ.- ضمیمه ٔ اعور . رجوع به زائده ٔ اعور شود. آویزه . (لغت فرهنگستان ). آپاندیس .
-
کابل ضمیمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← بافۀ ضمیمه
-
tagline
بافۀ ضمیمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بافۀ اضافۀ متصل به سر هر بافۀ استوانهای (drum line) برای گسترش حوزۀ عمل متـ . کابل ضمیمه
-
ضمیمه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اربط , رافق , مزيد , مسمار , ملحق ، ددْماجٌ
-
ضمیمه کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أدْمَجَ
-
ضمیمه سازی
دیکشنری فارسی به عربی
الحاق , ملحق
-
اماس ضمیمه روده
دیکشنری فارسی به عربی
التهاب الزائدة الدودية
-
ضمیمه شدن به
دیکشنری فارسی به عربی
ملحق
-
قابل بهم پیوستن یا ضمیمه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
قابل للتثبيت
-
جستوجو در متن
-
annexed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضمیمه، ضمیمه شده
-
attach to
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضمیمه شده به
-
docketed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضمیمه شده، ثبت کردن