کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضمیر اول شخص جمع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضمیر اول شخص جمع
دیکشنری فارسی به عربی
نحن
-
واژههای مشابه
-
ضمير
دیکشنری عربی به فارسی
وجدان , ضمير , ذمه , باطن , دل , هوشيار , بهوش , اگاه , باخبر , ملتفت , وارد
-
ضمیر ناخودآگاه
فرهنگ واژههای سره
نهان ناخودآگاه
-
relative pronoun
ضمیر موصولی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ضمیر هممرجع با هستۀ اسمی در ساخت موصولی
-
روشن ضمیر
لغتنامه دهخدا
روشن ضمیر. [ رَ / رُو ش َ ض َ ] (اِخ ) از گویندگان استاد و دانشمندان زبان فارسی و تازی و هندی و از موسیقی دانان نامی در هند بود وی با چهارده هزار نوا آشنایی داشت و معاصر مؤلف مرآت الخیال بود و به سال 1077 هَ . ق . درگذشت . ابیات زیر از اوست :بیا ساق...
-
روشن ضمیر
لغتنامه دهخدا
روشن ضمیر. [ رَ ش َ ض َ ] (ص مرکب ) روشندل . (آنندراج ). روشن روان . (ناظم الاطباء). آنکه دارای دل و روانی روشن است . روشن روان . روشن فکر. (یادداشت مؤلف ) : مسند و صدر سری کم دید و کم بیند چنوصدر والاقدر عالی همت روشن ضمیر. سوزنی .خسرو آل امیران ای...
-
ساده ضمیر
لغتنامه دهخدا
ساده ضمیر. [ دَ / دِ ض َ ] (ص مرکب ) ساده دل . (ناظم الاطباء). ساده درون . ساده طبع.
-
صاف ضمیر
لغتنامه دهخدا
صاف ضمیر. [ ض َ ] (ص مرکب ) ساده دل . صاف درون . بی غل و غش . پاکدل : قسمت زنگی از آیینه ٔ روشن نشودانفعالی که من از صاف ضمیران دارم .صائب .
-
صافی ضمیر
لغتنامه دهخدا
صافی ضمیر. [ ض َ ] (ص مرکب ) صافی طینت . بی غل و غش . بی مکر. آنکه درون وی صافی باشد. و رجوع به صاف ضمیر شود.
-
پاک ضمیر
لغتنامه دهخدا
پاک ضمیر. [ ض َ ] (ص مرکب ) پاک اندیشه . پاکرای .
-
حرف ضمیر
لغتنامه دهخدا
حرف ضمیر. [ ح َ ف ِ ض َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شمس قیس گوید: یاء و دال است که در آخر کلمه فایده ٔ ضمیر جماعت حاضران دهد، چنانکه می آیید و میروید و ربط را نیز باشد، چنانکه عالمید و توانگرید. (المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 165). و رجوع به «ید» شود....
-
تیره ضمیر
لغتنامه دهخدا
تیره ضمیر. [ رَ / رِ ض َ ] (ص مرکب ) مکدرخاطر. (ناظم الاطباء). || تیره باطن و گمراه : کیست میرالشعرا گوئی و هم گوئی من نام خود خود نهی ای تیره سر و تیره ضمیر.سوزنی .
-
ضمير الاستفهام
دیکشنری عربی به فارسی
علا مت سلوال , ادوات استفهام , پرسشي
-
پاک ضمیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [مجاز] pākzamir پاکرای؛ پاکاندیشه.