کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زَمّه
لهجه و گویش بختیاری
zamma نام وسیلهاى چوبى که با آن گِل و مصالح ساختمانى حمل مىکنند و داراى چهاردسته است.
-
زمه
لهجه و گویش تهرانی
خاکه
-
جستوجو در متن
-
مضموم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mazmum ۱. جمعشده؛ گردآوردهشده.۲. [نحو] کلمهای که حرکت ضمه داشته باشد؛ ضمهدار.
-
گت
واژهنامه آزاد
(با ضمه گاف) بزرگ
-
ضمات
لغتنامه دهخدا
ضمات . [ ض َم ْ ما ] (ع اِ) ج ِ ضَمّة.
-
ضم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ضمّ] zam[m] ۱. (ادبی) = ضمه۲. [قدیمی] همراه؛ ضمیمه.
-
رَأَيْتُمُ
فرهنگ واژگان قرآن
ديديد (در اصل "رَأَيْتُمْ " بوده که چون دو ساکن به هم رسيده ضمّه گرفته است)
-
هوش
واژهنامه آزاد
ه با ضمه ملین و نرم:اسم صوت برای نگه داشتن خر از حرکت .
-
بوش
واژهنامه آزاد
بر وزن ب با ضمه(و) و شین ساکن:زبانه کشیدن آتش را گویند.
-
انگل
واژهنامه آزاد
(بافتحه الف و ضمه گاف) انگشت _ انگشت کردن
-
رس شدن
واژهنامه آزاد
ر (به ضمه) درگویش خراسان جنوبی، پنهان شدن
-
ارمیا
واژهنامه آزاد
ارمیا (فتحه -ضمه-کسره)، نام حضرت خضر (ع) می باشد.
-
پغوک
واژهنامه آزاد
میوه درخت کنار که رسیده باشد گویند با ضمه حرف پ
-
مضموم
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - ملحق شده ، ضمیمه شده . 2 - واژه ای که دارای ضمه باشد.
-
فَوْقَکُمُ
فرهنگ واژگان قرآن
بالاي سر آنها(در عبارت "فَوْقَکُمُ ﭐلطُّورَ "ضمه ميم به دليل رسيدن ساكن وتشديد به هم مي باشد)