کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضمائم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضمائم
فرهنگ واژههای سره
پیوست ها
-
ضمائم
لغتنامه دهخدا
ضمائم . [ ض َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ ضمیمه .
-
جستوجو در متن
-
plasmagene
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پلاسمون، ضمائم سیتوپلاسم
-
ضمایم
لغتنامه دهخدا
ضمایم . [ ض َ ی ِ ] (ع اِ) ضمائم . ج ِ ضمیمه . رجوع به ضمائم و ضمیمه شود.
-
meantime
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در همین حال، در ضمن، ضمنا، در این ضمن، در اثناء، در خلال، ضمائم
-
ضمایم
فرهنگ فارسی معین
(ضَ یِ) [ ع . ضمائم ] (اِ.) جِ ضمیمه .
-
contents
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فهرست، محتویات، مندرجات، مفاد، مضمون، ضمائم، مفهوم
-
adnexal carcinoma
پوشچنگار ضمائمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] پوشچنگاری که یا از ضمائم پوستی منشأ گرفته است یا ساختارهایی شبیه به آنها میسازد
-
parametrium
پَرازهلاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ادامۀ غشای زیرسروزی (subserouscoat) بخش فوقانی گردن زهدان در بین لایههای متصل به اندامهای مجاور و ضمائم زهلاد
-
paraphernalia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوازم جانبی، متعلقات، لوازم، ضمائم، اسباب، اموال شخصی زن، اثایالبیت، اثای
-
Chilopoda
لَبپاویسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جانورشناسی] ردهای از بیوَرپاوندان که گوشتخوارند و ضمائم سر آنها شبیه به ضمائم سر حشرات است؛ این جانوران یک جفت شاخک و یک جفت آروارۀ بالا و یک یا دو جفت آروارۀ پایین دارند؛ تعداد بندهای آنها به 177 بند میرسد و هر بند، بهجز بند بعد از سر و دو بند...
-
چوب پا
لغتنامه دهخدا
چوب پا. (ص مرکب ) که پا از چوب دارد. || (اِ مرکب ) چوب بلند باریک که ضمائم چوبی با میخ بر آن کوفته شده و این ضمائم محل اتکاء پاهاست و اطفال بر آن برشوند. و براه روند. || چوب باریک و درازی که لنگان و پا بریدگان زیر بغل گیرند وبکمک آن راه روند. و آن را...
-
Remipedia
کفچهپاویسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جانورشناسی] ردهای از سختپوستوندان که سینه و شکم آنها دارای 25 تا 38 قطعه است؛ این جانوران ضمائم حرکتی زوج دوشاخه و مشابه دارند و برخی خصوصیات آنها اجدادی است
-
بابیروش
لغتنامه دهخدا
بابیروش . (اِخ ) نام باستانی مملکت بابل با ضمائم آن که جزو متصرفات داریوش بوده است . رجوع به بابل شود. (ایران باستان ج 2 ص 1452).