کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضلع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مربع مستطیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] morabba'mostatil چهارگوشه که دو ضلع آن درازتر از دو ضلع دیگر باشد؛ راستگوشه.
-
external angle, exterior angle
زاویۀ خارجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] زاویۀ بین یک ضلع و امتداد ضلع مجاورش در خارج از چندضلعی
-
اضلاع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ ضِلع] (ریاضی) 'azlā' = ضلع
-
پشت بند زدن
دیکشنری فارسی به عربی
ضلع
-
مرز گذاشتن
دیکشنری فارسی به عربی
ضلع
-
تکه گوشت دنده دار
دیکشنری فارسی به عربی
ضلع
-
دنده دار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ضلع
-
گوشت دنده
دیکشنری فارسی به عربی
ضلع
-
هر چیز شبیه دنده
دیکشنری فارسی به عربی
ضلع
-
adjacent angles
زاویههای مجاور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] دو زاویه با رأس و یک ضلع مشترک که ضلعهای دیگر زوایا در دو طرف این ضلع مشترک قرار میگیرند
-
تانژانت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: tangente] (ریاضی) tānžānt تابعی مثلثاتی که در مثلث قائمالزاویه برابر است با نسبت ضلع مقابل به ضلع مجاور.
-
دنده
دیکشنری فارسی به عربی
ترس , ضلع
-
نهر کندن
دیکشنری فارسی به عربی
ضلع , قبضة
-
سامان
واژهنامه آزاد
به معنی ضلع.
-
ذوزنقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ذوزنقَة] (ریاضی) zuzanaqe شکل چهارضلعی که فقط دو ضلع آن متوازی باشد.