کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضلال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ضلال
/zalāl/
معنی
۱. گم شدن؛ گم کردن راه.
۲. گمراه شدن؛ گمراهی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
انحراف، گمراهی ≠ هدی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضلال
واژگان مترادف و متضاد
انحراف، گمراهی ≠ هدی
-
ضلال
فرهنگ فارسی معین
(ضَ) [ ع . ] (مص ل .) گمراه شدن .
-
ضلال
لغتنامه دهخدا
ضلال . [ض َ ] (ع مص ) گمراه شدن . (تاج المصادر) (دهار) (زوزنی ). گمراه گشتن . بیراه شدن . (زوزنی ). || ضایع ماندن . (منتخب اللغات ). ضایع شدن . (دهار) (تاج المصادر) (منتهی الارب ). || هلاک شدن . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ) (تاج المصادر). مردن . ||...
-
ضلال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] zalāl ۱. گم شدن؛ گم کردن راه.۲. گمراه شدن؛ گمراهی.
-
واژههای مشابه
-
ضَلَالٍ
فرهنگ واژگان قرآن
گمراهي ( پيمودن راهي که به هدف مورد نظر منتهي نميشود ، بلکه سر از جاي ديگر در ميآورد )
-
واژههای همآوا
-
ظلال
لغتنامه دهخدا
ظلال . [ ظَ ] (ع اِ) هر آنچه سایه افکند بر تو مثل ابر و کوه و غیره . || سایه ٔ ابر.(آنندراج ). || جای سایه دار. (آنندراج ).
-
ظلال
لغتنامه دهخدا
ظلال . [ ظَل ْ لا / ظَ ] (اِخ ) آبی است نزدیک ربذة و به قول بعضی وادیی است در شربّة. ابوعبید گوید: ظلال ُ سَوان ، به جانب چپ طخفة وقتی که به سوی مکه روی کنی و متعلق به بنی جعفربن کلاب است . این کلمه را به طاء مهمله نیز نوشته اند. رجوع به معجم البلدان...
-
ظلال
لغتنامه دهخدا
ظلال . [ ظِ ] (ع اِ) سایبان . || بهشت . || بستان . || سایه ٔ ابر. || ظلال البحر؛ موجهای دریا. || ج ِ ظِل ّ و ظُلّة : عشق ربانی است خورشید کمال امر نور اوست خلقان چون ظلال . مولوی .آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی آمده مجموع در ظلال محمد. سعدی .ظلال و ظ...
-
زلال
فرهنگ نامها
(تلفظ: zolāl) (عربی) صاف و شفاف ؛ (به مجاز) آب صاف و گوارا .
-
زلال
واژگان مترادف و متضاد
پاک، روشن، شفاف، صاف، صافی، گوارا
-
ظلال
واژگان مترادف و متضاد
۱. سایهها ۲. سایبانها ۳. اشباح
-
زلال
فرهنگ فارسی معین
(زُ) [ ع . ] (ص .) آب صاف و گوارا.
-
ظلال
فرهنگ فارسی معین
(ظِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - سایبان . 2 - سایة ابر.