کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضعيف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ضعیف شذن
دیکشنری فارسی به عربی
خفيف
-
weak law of large numbers
قانون ضعیف اعداد بزرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] قانونی که بر پایۀ آن بهازای هر عدد دلخواه مثبت، احتمال آنکه اختلاف بین میانگین نمونهای تصادفی و میانگین جامعه بیش از آن عدد باشد، با افزایش اندازۀ نمونه به صفر میگراید
-
minor tranquilizer
آرامبخش ضعیف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] داروهای ضداضطراب
-
weak-star topology, weak-topology
توپولوژی ضعیفستاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
weak interaction
برهمکنش ضعیف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] یکی از چهار نیروی بنیادی شناختهشده که سبب واپاشی بتازا و تبدیل نوترون به پروتون در هسته میشود
-
خوار و ضعیف
لغتنامه دهخدا
خوار و ضعیف . [ خوا / خا رُ ض َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) نحیف . بی توان . بی قدرت . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
با روشنایی ضعیف تابیدن
دیکشنری فارسی به عربی
وميض
-
ضعیف و ناتوان
دیکشنری فارسی به عربی
هرم
-
ضعیف وخیلی احساساتی
دیکشنری فارسی به عربی
عاطفي
-
ضعیف و ناتوان
فرهنگ گنجواژه
ضعیف.
-
ضعیف و نحیف
فرهنگ گنجواژه
ضعیف.
-
خوار و ضعیف
فرهنگ گنجواژه
ذلیل ، بدبخت.
-
weakly sequentially compact set
مجموعۀ دنبالهایفشردۀ ضعیف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] زیرمجموعهای از یک فضای بُرداری هنجدار که نسبت به توپولوژی ضعیف، دنبالهای فشرده است
-
امتیاز به طرف ضعیف در بازی
دیکشنری فارسی به عربی
عائق
-
جستوجو در متن
-
faint-hearted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضعیف، ضعیف النفس