کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضعفا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ضعفا
/zo'afā/
معنی
= ضعیف
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضعفا
فرهنگ فارسی معین
(ضُ عَ) [ ع . ضعفاء ] (اِ.) جِ ضعیف .
-
ضعفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ضعفاء، جمعِ ضعیف] zo'afā = ضعیف
-
جستوجو در متن
-
نفاضات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ نُفاضَة] [قدیمی، مجاز] nefāzāt ضعفا؛ عاجزان.
-
Robin Hood
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رابین هود، حامی ضعفا
-
استیکال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: استئکال] [قدیمی] 'estikāl ۱. لقمه خواستن.۲. مال مردم ضعیف را گرفتن و خوردن.〈 استیکال ضعفا: [قدیمی] خوردن مال ضعیفان.
-
لانیدن
لغتنامه دهخدا
لانیدن . [ دَ ] (مص ) لاندن . جنبانیدن و افشانیدن . (برهان ) : پیش من چونکه نجنبدت زبان هرگزخیره پیش ضعفا چونکه همی لانی .ناصرخسرو.
-
اقویا
لغتنامه دهخدا
اقویا. [ اَق ْ ] (از ع ، ص ، اِ) مردمان قوی و توانا و زورآور، ضد ضعفا. (ناظم الاطباء). زورمندان . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به اقویاء شود.
-
مستأکل
لغتنامه دهخدا
مستأکل . [ م ُ ت َءْ ک ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استیکال . آنکه چیزی را برای خوردن می گیرد. (ناظم الاطباء). || گیرنده ٔ مال ضعفا. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به استئکال و استیکال شود.
-
جریر
لغتنامه دهخدا
جریر. [ ج َ ] (اِخ ) ابن بکیرعبسی . از روات بود و از حذیفه روایت کرد. بخاری حدیث او را منکر دانسته و دولابی و ابوالعرب اورا در شمار ضعفا آورده اند. (از لسان المیزان ج 2).
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن راشد. از عبداﷲبن ابی مطرف روایت کند. وی شامی مجهول و حدیث او منکر است . بخاری گوید حدیث او صحیح نیست و عقیلی او را در ضعفا ذکر کند. ازدی گوید: بصری و متروک الحدیث است . (لسان المیزان ج 3 صص 168 - 169).
-
محاویج
لغتنامه دهخدا
محاویج . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُحوِج . بی چیزان . حاجتمندان . نیازمندان . محتاجان . مفلسان . مفالیس . (یادداشت مرحوم دهخدا): قوم محاویج ؛ محتاجان . (منتهی الارب ). مردمان محتاج . (ناظم الاطباء) : و اگر این جاه خویش در اغاثت ضعفا و اعانت محاویج صرف ...
-
استیکال
لغتنامه دهخدا
استیکال . [ اِ ] (ع مص ) استئکال . مال کسی ستاندن و خوردن آن خواستن . مال کسی را ستدن و خوردن .مال کسی بستدن و بخوردن . (تاج المصادر بیهقی ): استیکال ضعفا؛ خوردن مال آنان . || لقمه گرفتن خواستن . || وکیلی خواستن . (مجمل اللغه ).
-
اصبع
لغتنامه دهخدا
اصبع. [ اِ ب َ ] (اِخ ) ابن غیاث . از صحابه بود و ابن مندة از طریق جابر جعفی یکی از ضعفا از شعبی از اصبعبن غیاث روایت کرد که وی گفت شنیدم رسول (ص ) فرمود: فیکم ایتها الامة خلتان لم یکونا فی الامم قبلکم . (از الاصابة ج 1 ص 52).
-
ایتام
لغتنامه دهخدا
ایتام . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ یتیم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) : آنگاه بباید ستمگران راداد ضعفا داد و داد ایتام . ناصرخسرو.مال ایتام و عجایز چون شیر مادر حلال دانند. (گلستان سعدی ).الحق امنای مال ایتام همچون تو حلال زاده ...