کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضرورتاً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ضرورتاً
معنی
(ضَ رَ تَنú) [ ع . ضرورةً ] (ق .) از روی ضرورت .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضرورتاً
فرهنگ فارسی معین
(ضَ رَ تَنú) [ ع . ضرورةً ] (ق .) از روی ضرورت .
-
جستوجو در متن
-
لزوماً
واژگان مترادف و متضاد
الزاماً، بالضروره، ضرورتاً، وجوباً
-
لزوماً
فرهنگ فارسی معین
(لُ مَ نْ) [ ع . ] (ق .) ضرورتاً، حتماً.
-
لزوماً
لغتنامه دهخدا
لزوماً. [ ل ُ مَن ْ ] (ع ق ) ضرورتاً. بالضرورة. اضطراراً.
-
dual inheritance theory
نظریۀ وراثت دوگانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نظریهای مبتنی بر تکامل فرهنگی که بر طبق آن ژنها و یادهها اشکال جداگانهای از وراثت هستند که ضرورتاً با یکدیگر تعامل ندارند
-
ناچار
واژگان مترادف و متضاد
۱. لابد، لاعلاج، مجبور، مضطر، ملزم، ناگزیر ۲. ضروراً، ضرورتاً، کرهاً ۳. بیاختیار، بیچاره، عاجز ≠ چارهدار
-
below
فرونهشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] بافتی که پایینتر از بافت جدیدتر قرار دارد، ولی ضرورتاً با آن تماس ندارد و صرفاً نشان میدهد بافت قدیمتر مدتی پیش از بافت جدیدتر شکل گرفته است
-
above
فرانهشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] بافتی که بالای بافت قدیمتر قرار دارد، ولی ضرورتاً با آن تماس ندارد و صرفاً نشان میدهد بافت جدیدتر مدتی پس از بافت قدیمتر شکل گرفته است
-
ناگزیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. لابد، لاعلاج، مجبور، ملزم، مضطر، ناچار ۲. ضروراً، ضرورتاً، کرهاً، قهراً ۳. محتوم، ضروری، لازم ۴. بیاختیار، بیچاره، عاجز