کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضرورات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ضرورات
/zarurāt/
معنی
= ضرورت
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضرورات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ ضرورة] [قدیمی] zarurāt = ضرورت
-
واژههای همآوا
-
ذرورات
لغتنامه دهخدا
ذرورات . [ ذَ ] (ع اِ) ج ِ ذَرور. داروهای خشک سوده ٔ پراکندنی بر قروح و جراحات و چشم .
-
جستوجو در متن
-
ضرورت
فرهنگ فارسی معین
(ضَ رَ) [ ع . ضرورة ] (اِ.) 1 - نیاز، حاجت . 2 - اجبار، الزام . ج . ضرورات .
-
سته
لغتنامه دهخدا
سته .[ س ِت ْ ت َ / ت ِ ] (از ع ، عدد، ص ، اِ) شش . (غیاث ).- سته ٔ ضروریه ؛ و این سبب ها شش جنس است و هر شش ضرورات است و مردم بی آن نتوانند بودن ، و طبیبان آن را الاسباب الستة العامیه گویند و آن شش ، یکی هواست ، یکی چیزهای خوردنی و آشامیدنی و یکی خ...
-
مقاربت
لغتنامه دهخدا
مقاربت . [ م ُ رَ / رِ ب َ ] (از ع ، اِمص ) مقاربة. نزدیکی . قربت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : بسیار از امیر محمود شنودم که گفت این مقاربت ما با ترکمانان از ضرورات است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 538). علی تگین دشمن است به حقیقت ... با وی نیز عهدی و م...
-
بایست
لغتنامه دهخدا
بایست . [ ی ِ ] (مص مرخم ، اِ) ضروری . محتاج ٌالیه . دربایست . (برهان قاطع) (آنندراج ) (هفت قلزم ). ضرورات . حاجت . نیاز. (شرفنامه ٔ منیری ). لزوم . (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 152). اندروا. دروا. تلنگ . اوایا. (شرفنامه ٔ منیری ). قابل لزوم چیزی . (غیاث ...
-
امکان استعدادی
لغتنامه دهخدا
امکان استعدادی . [ اِ ن ِ اِ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) امکان استعدادی عبارت از کیفیت استعدادی است که موجب تهیؤ ماده برای صور و اعراض است بطور متعاقب و قابل شدت و ضعف است . امکان یا لحاظ میشود به اعتبار ماهیت و ذات خود و آن امکان ذاتی است و یا لح...
-
مقصد
لغتنامه دهخدا
مقصد. [ م َ ص ِ / م َ ص َ ] (ع اِ) جای قصد و به فتح صاد چنانکه شهرت دارد درست نباشد چرا که قصد یقصد از ضرب یضرب آمده است . (غیاث ) (آنندراج ). مکان قصد. ج ، مقاصد. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). محل و موضع قصد و محل اراده . (ناظم الاطباء). فرق ب...