کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضرب کننده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضرب کننده
دیکشنری فارسی به عربی
مضاعفة
-
واژههای مشابه
-
ضُرِبَ
فرهنگ واژگان قرآن
زده شد
-
ضَرْبَ
فرهنگ واژگان قرآن
زدن
-
ضَرَبَ
فرهنگ واژگان قرآن
زد
-
ضرب المثل
فرهنگ واژههای سره
زبانزد
-
ضرب کردن
فرهنگ واژههای سره
بس شمردن
-
فاخته ضرب
لغتنامه دهخدا
فاخته ضرب .[ ت َ / ت ِ ض َ ] (اِ مرکب ) ضرب فاخته . یکی از اصول هفده گانه ٔ موسیقی . رجوع به فاخته و اصول فاخته شود.
-
off-beat
پسضرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] بخش آغازین الگوی ریتمی که بر روی ضربی جز ضرب اول استوار شود
-
upbeat, anacrusis, pick up
پیشضرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ضرب ضعیفی که قبل از ضرب قوی میزان اول یک قطعه یا عبارت میآید
-
image multiplication
ضرب تصویری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] عملیات پردازش تصویر که در آن تصویری تولید میشود که تصویردانههای (pixels) آن از ضرب مقادیر تصویردانههای همتا در دو تصویر دیگر تولید شده باشد
-
weak beat
ضرب ضعیف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ضرب دوم و چهارم در میزانهای چهارضربی، ضرب دوم و سوم در میزانهای سهضربی و ضرب دوم در میزانهای دوضربی
-
strong beat, accented beat, down beat
ضرب قوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نخستین ضرب هر میزان و سومین ضرب میزانهای چهارضربی
-
logical product
ضرب منطقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← ترکیب عطفی
-
ضرب کردن
فرهنگ فارسی معین
(ضَ. کَ دَ) [ ع - فا. ] 1 - (مص م .) دریدن ، شکافتن . 2 - انجام دادن عمل ضرب .