کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضربۀ پنالتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
shock melting
ذوب ضربهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ذوب مواد در دمای بالای حاصل از امواج ضربهای پرفشار
-
indirect free kick
ضربۀ آزاد غیرمستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ضربۀ آزادی که نمیتواند مستقیماً به گل منجر شود
-
direct free kick
ضربۀ آزاد مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ضربۀ آزادی که میتواند مستقیماً به گل منجر شود
-
crash cushion
ضربهگیر 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مانعی که در برابر اشیای صلب نصب میشود تا شدت برخورد وسایل نقلیه به آن اشیا را کاهش دهد
-
shock mounting, shock absorber
ضربهگیر 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] پایهای با خاصیت فنری برای کاهش آثار مخرب ناشی از ضربۀ دستگاه
-
tampon
ضربهگیر 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] وسیلهای در دو سر واگن یا لوکوموتیو که با مستهلک کردن انرژی ضربهای قطار، در هنگام حرکت یا عملیات تنظیم، از صدمه دیدن واگنها و لوکوموتیوها جلوگیری کند
-
wing skid
ضربهگیر بال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] بخشی از سازۀ بال هواگَرد که برای کاهش شدت ضربات ناخواسته، در صورت برخورد با زمین، در نزدیکی نوک بال طراحی میشود
-
bonnet bump rubber, hood bump rubber, hood bumper
ضربهگیر درِ موتور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] قطعۀ لاستیکی ضخیمی که برای کاهش ضربه در هنگام بسته شدن در موتور در محل برخورد آن با بدنۀ خودرو نصب شده است
-
tail skid
ضربهگیر دُم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] بخشی از سازۀ دُم هواگَرد که برای کاهش شدت ضربات ناخواسته، در صورت برخورد با زمین، طراحی شده است
-
draft gear carrier
ضربهگیر قلاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] میراگر سامانۀ کشش
-
adverse supply shock
ضربۀ نامساعد عرضه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] هر رویداد ناگهانی که موجب کاهش قابلتوجه اما غالباً موقت در عرضۀ یک یا چند کالا و خدمات شود متـ . شوک نامساعد عرضه
-
سه ضربه زدن
لغتنامه دهخدا
سه ضربه زدن . [ س ِ ض َ ب َ / ب ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) کسی را بسه مرتبه بر زمین زدن . (فرهنگ فارسی معین ). || پیشی و سبقت گرفتن : در صفت یگانگی آن صف چارگانه رابنده سه ضربه میزند در دو زبان شاعری . خاقانی .و با سغد سمرقند و غوطه ٔ دمشق لاف زیادتی میزد ...
-
ضربة اليد الخلفية
دیکشنری عربی به فارسی
پشت دستي يا ضربه با پشت راکت(دربازي تنيس و غيره) , زشت , ناهنجار , با پشت دست ضربه زدن , باپشت راکت ضربت وارد کردن
-
صدای ضربه ناقوس
دیکشنری فارسی به عربی
دقت النعي
-
ضربه سنگین زدن
دیکشنری فارسی به عربی
مستنقع