کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضدیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ضدیت
معنی
(ض دُ یَُ) [ ع . ضدیة ] (اِمص .) 1 - ضد هم بودن ، مخالف هم بودن . 2 - دشمنی ، ناسازگاری .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
۱. اختلاف، تضاد، تناقض، مباینت، مخالفت، مغایرت
۲. خصومت، دشمنی، عناد، معاندت، ناسازگاری، نقاضت ≠ موافقت، مرافقت
دیکشنری
antagonism, opposition
-
جستوجوی دقیق
-
ضدیت
واژگان مترادف و متضاد
۱. اختلاف، تضاد، تناقض، مباینت، مخالفت، مغایرت ۲. خصومت، دشمنی، عناد، معاندت، ناسازگاری، نقاضت ≠ موافقت، مرافقت
-
ضدیت
فرهنگ فارسی معین
(ض دُ یَُ) [ ع . ضدیة ] (اِمص .) 1 - ضد هم بودن ، مخالف هم بودن . 2 - دشمنی ، ناسازگاری .
-
ضدیت
لغتنامه دهخدا
ضدیت .[ ض ِدْ دی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) مخالفت . عداوت .
-
ضدیت
دیکشنری فارسی به عربی
معارضة
-
واژههای مشابه
-
ضدیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ضدّیّة] zeddiy[y]at ۱. مخالفت.۲. عداوت؛ دشمنی.
-
ضدیت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
عارض
-
واژههای همآوا
-
ضدیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ضدّیّة] zeddiy[y]at ۱. مخالفت.۲. عداوت؛ دشمنی.
-
جستوجو در متن
-
counterion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضدیت
-
antistatism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضدیت است
-
غیض و لجبازی
فرهنگ گنجواژه
ضدیت.
-
antagonise
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقابله با آن، مخالف کردن، دشمن کردن، ضدیت کردن
-
عارض
دیکشنری عربی به فارسی
در افتادن , ضديت کردن , مخالفت کردن , مصاف دادن